خلاصه کتاب مدیریت خشم همین امروز ( نویسنده ویلیام دویل جنتری )

تا حالا شده اونقدر عصبانی بشی که از کوره در بری و بعدش پشیمون شی؟ کتاب خلاصه کتاب مدیریت خشم همین امروز (نویسنده ویلیام دویل جنتری)، مثل یه نقشه راه عمل می کنه تا بهت یاد بده چطور این احساس قدرتمند رو بشناسی، رامش کنی و نذاری زندگی تو خراب کنه. تو این مقاله، مهم ترین درس های این کتاب رو با هم مرور می کنیم.

فکر کن یه صبح قشنگ از خواب بیدار می شی، هوا خوبه، یه لبخند روی صورته و قهوه ات هم مثل همیشه عالیه. پیراهن مورد علاقه ات رو می پوشی و می ری سراغ کارهات. همه چیز آروم و طبق برنامه پیش می ره، تا اینکه یهو یه اتفاق کوچک، مثلاً ترافیک سنگین، یا یه حرف بی موقع از طرف کسی، همه چیز رو به هم می ریزه. انگار یه جرقه کوچیک کافیه تا آتیش خشم شعله ور بشه و اژدهای درونمون بیدار بشه. خیلی وقت ها اونقدر سریع عصبانی می شیم که فرصت فکر کردن هم پیدا نمی کنیم و بعدش، می مونیم با یه دنیا پشیمونی و حسرت. اینجاست که حس می کنیم نیاز داریم یه راهی برای کنترل خشم و عصبانیت پیدا کنیم، یه جوری که هم خودمون آروم باشیم و هم به اطرافیانمون آسیب نزنیم. ویلیام دویل جنتری، روان شناس و نویسنده ای که چندین دهه تو زمینه مدیریت خشم فعالیت کرده، با کتاب مدیریت خشم همین امروز یه دست فرمون حسابی بهمون می ده. این کتاب، یه راهنمای عملی برای هر کسیه که دوست داره روی احساساتش مسلط بشه و یه زندگی آروم تر و سازنده تر داشته باشه.

خشم: از غارنشینی تا شلوغی های امروز ما

بیایید رک و راست بگیم، خشم یه حس کاملاً طبیعیه. هیچ انسانی نیست که تجربه عصبانیت رو نداشته باشه. تصور کنید کسی رو که هیچ وقت عصبانی نمیشه، حتی وقتی حقش پایمال میشه یا عزیزاش آسیب می بینن. واقعاً طبیعی به نظر میرسه؟ مسلماً نه. ویلیام دویل جنتری هم توی کتابش تأکید می کنه که خشم، ذاتاً یه حس منفی نیست، بلکه یه مکانیزم دفاعی طبیعیه که اجداد غارنشینمون رو در مواجهه با خطراتی مثل حمله حیوانات وحشی یا انسان های دیگه، زنده نگه می داشت. خشم به اون ها کمک می کرد تا واکنش مناسبی نشون بدن، چه فرار کردن باشه و چه جنگیدن. پس خشم یه جورایی از بدو پیدایش انسان تو وجودمون بوده و شانس بقامون رو بیشتر می کرده. اما خب، زندگی امروز ما با زندگی غارنشین ها خیلی فرق داره و شیوه های ابراز خشم هم باید تغییر کنه.

چرا خشم مهم است؟ تفاوت خشم با خصومت و پرخاشگری

خشم می تونه مثل یه علامت هشدار عمل کنه؛ بهمون میگه یه چیزی درست نیست، یه مرزی شکسته شده یا نیاز به تغییر داریم. اما نکته مهم اینجاست که باید بین خشم، خصومت و پرخاشگری تفاوت قائل بشیم. خشم یه حس درونیه، ولی خصومت یعنی کینه و دشمنی طولانی مدت نسبت به کسی، و پرخاشگری هم یعنی ابراز خشم به شیوه ای آسیب زننده. جنتری تو کتابش می گه: «مدیریت خشم به این معنا نیست که هرگز عصبانی نشوید. بلکه به این معناست که نحوه ی تشخیص، کنار آمدن و ابراز خشم خود به روش های سالم و سازنده را بیاموزید.» این جمله کلیدیه. ما نمی تونیم خشم رو حذف کنیم، اما می تونیم یاد بگیریم چطور باهاش کنار بیایم و به جای اینکه ویرانگر باشه، ازش به عنوان یه نیروی محرکه برای تغییر استفاده کنیم.

وقتی اژدهای خشم سرکشی می کند: پیامدهای خشم کنترل نشده

وقتی خشممون از کنترل خارج میشه، دقیقاً مثل یه اژدهای سرکش میمونه که همه چیز رو تو مسیرش نابود می کنه. فکر کنید چند بار تو اوج عصبانیت حرفایی زدین که بعدش پشیمون شدین؟ یا کاری کردین که دیگه راه جبرانی براش نبوده؟ فریاد زدن سر بچه ها، تهدید کردن همسر یا دوست، فرستادن پیام های عجولانه و بی منطق؛ این ها همش میتونه عواقب خشم کنترل نشده باشه. این اژدهای عصبانی فقط روابط شخصی ما رو خراب نمی کنه، بلکه روی سلامتی جسمی و روانی مون هم تأثیرات خیلی بدی می ذاره. فشار خون رو بالا می بره، استرس رو بیشتر می کنه، باعث بی خوابی میشه و حتی روی عملکردمون تو محیط کار هم اثر منفی می ذاره. هیچ کس دوست نداره یه آدم عصبانی و بداخلاق شناخته بشه، چه تو خونه، چه تو محل کار. پس واقعاً لازمه که یاد بگیریم چطور این اژدها رو رام کنیم.

شناخت ماشه های خشم شما: اولین قدم برای رام کردن اژدها

اولین و شاید مهم ترین قدم برای مدیریت خشم، اینه که بفهمیم اصلاً چی ما رو عصبانی می کنه؟ ماشه های خشممون چی هستن؟ ویلیام دویل جنتری تو کتابش خیلی روی این موضوع تأکید می کنه. ممکنه فکر کنیم فقط اتفاقات خیلی بزرگ و مهم ما رو عصبانی می کنن، ولی واقعیت اینه که خیلی وقت ها چیزهای کوچیک و به ظاهر بی اهمیت مثل یه ترافیک طولانی، انتظار کشیدن پشت خط تلفن، یا حتی بی نظمی یه نفر دیگه، می تونه ما رو از کوره به در ببره.

ماشه های پنهان و آشکار: چه چیزهایی شما را عصبانی می کنند؟

گاهی وقت ها حتی عوامل بیرونی هم نیستن که ما رو عصبانی می کنن. مثلاً خستگی زیاد، گرسنگی، هوای خیلی گرم یا خیلی سرد، یا حتی یه بوی بد! اینجاست که خودآگاهی اهمیت پیدا می کنه. باید یه جورایی مثل یه کارآگاه، خودمون رو زیر نظر بگیریم و ببینیم دقیقاً تو چه شرایطی، با چه کسایی و به چه دلیل هایی آتیش خشممون شعله ور میشه. جنتری پیشنهاد می کنه یه دفترچه خشم داشته باشیم. تو این دفترچه، هر وقت عصبانی شدیم، موقعیت رو یادداشت کنیم، بنویسیم دقیقاً چه احساسی داشتیم و چی شد که به هم ریختیم. این کار بهمون کمک می کنه الگوها رو پیدا کنیم و ماشه های خشممون رو بهتر بشناسیم. وقتی دونستیم چی ما رو عصبانی می کنه، نصف راه رو رفتیم.

نکته مهم: خشم زن و مرد چه تفاوتی دارد؟

یه باور عمومی هست که میگه مردها بیشتر از زن ها عصبانی میشن. جنتری تو کتابش به آمارهایی اشاره می کنه که نشون می ده شاید خشم های شدید و گزارش شده بیشتر به مردها مربوط باشه، اما مدت زمانی که زن ها در حالت خشم باقی می مونن، معمولاً طولانی تر از مردهاست. نکته جالب تر اینه که تعداد دفعات عصبانی شدن تو زن ها و مردها تقریباً برابره. این یعنی هر دو جنسیت با چالش مدیریت خشم روبرو هستن، فقط ممکنه شکل و شمایل ابرازش کمی فرق کنه. پس فرقی نمی کنه زن باشیم یا مرد، مهم اینه که یاد بگیریم چطور با این حس قدرتمند کنار بیایم.

مدیریت خشم به این معنا نیست که هرگز عصبانی نشوید. بلکه به این معناست که نحوه ی تشخیص، کنار آمدن و ابراز خشم خود به روش های سالم و سازنده را بیاموزید.

راهکارهای عملی ویلیام دویل جنتری برای مدیریت خشم: همین امروز شروع کن!

خب، تا اینجا فهمیدیم خشم چیه و چطور میتونه زندگی مون رو به هم بریزه. حالا وقتشه بریم سراغ بخش هیجان انگیز قضیه: راهکارها! ویلیام دویل جنتری تو کتابش تکنیک های مدیریت خشم خیلی کاربردی و عملی رو معرفی می کنه که می تونیم از همین امروز شروع به تمرینشون کنیم. این راهکارها هم برای لحظاتی که عصبانیت به اوج خودش می رسه خوبن و هم برای یه مدیریت بلندمدت و ریشه ای خشم.

گام های طلایی جنتری در لحظه انفجار خشم

اینجا همون جاییه که جنتری یه فرمول سه مرحله ای رو برای لحظات عصبانیت بهمون میده. این گام ها بهمون کمک می کنن به جای واکنش های عجولانه و مخرب، یه لحظه مکث کنیم و آگاهانه تر رفتار کنیم:

1. شناسایی و نام گذاری احساس: باید دقیقاً بفهمیم چه حسی داریم.
2. کشف علت ریشه ای: دنبال دلیل اصلی خشممون بگردیم.
3. بیان نیاز و راه حل سازنده: خواسته مون رو واضح و محترمانه بگیم.

گام اول: احساساتت را نام گذاری کن (مثلاً، حس می کنم…)

وقتی عصبانی می شی، به جای اینکه سریع واکنش نشون بدی، یه لحظه صبر کن و از خودت بپرس: الان دقیقاً چه حسی دارم؟ آیا ناراحتم؟ رنجیده ام؟ از کوره در رفته ام؟ غضبناک شده ام؟ یا طغیان کرده ام؟ جنتری می گه باید با گفتن حس می کنم… یا به نظرم… شروع کنی. مثلاً: حس می کنم از این وضعیت ناراحتم. یا به نظرم از این اتفاق رنجیده ام. نکته مهم اینه که روی احساس خودت تمرکز کنی، نه قضاوت کردن طرف مقابل یا فکر کردن به اینکه اون چقدر آدم بدی بود. این کار بهمون کمک می کنه از حالت واکنشی خارج بشیم و به خودمون فرصت پردازش احساسات رو بدیم. نام گذاری احساسات، اولین قدم برای شناخت ماشه های خشم و مدیریت اون هاست.

گام دوم: دلیل اصلی را پیدا کن (حس می کنم چون…)

بعد از اینکه احساس خودمون رو نام گذاری کردیم، حالا باید بریم سراغ ریشه یابی. چرا این حس رو دارم؟ چی باعث شد اینقدر عصبانی بشم؟ ممکنه تو ظاهر یه چیز کوچیک باشه، ولی عمق ماجرا یه چیز دیگه ای باشه. جنتری پیشنهاد می کنه مکالمه رو با حس می کنم چون… ادامه بدیم. مثلاً حس می کنم ناراحتم چون هروقت میام خونه، دوستات اینجا هستن و ما هیچ وقت تنهایی نداریم. یا حس می کنم رنجیده ام چون انتظار داشتم ازم حمایت کنی ولی نکردی. این قدم بهمون کمک می کنه بفهمیم علت واقعی خشم کجاست و فقط به سطح ماجرا اکتفا نکنیم. وقتی دلیل اصلی رو پیدا کنیم، می تونیم راهکار مناسب تری هم پیدا کنیم.

گام سوم: خواسته ات را محترمانه بیان کن (خیلی ممنون می شم اگر…)

حالا که احساس و دلیلش رو فهمیدیم، وقتشه که خواسته مون رو بیان کنیم. اما نه با پرخاشگری و توهین، بلکه به شیوه ای محترمانه و سازنده. جنتری میگه از جملاتی مثل خیلی ممنون می شم اگر… استفاده کنیم. مثلاً خیلی ممنون می شم اگه وقتی از سر کار میام خونه، از دوستات بخوای که برای یه مدت برن تا ما هم بتونیم یه کم تنها باشیم. این شیوه بیان، به طرف مقابل نشون میده که ما به احساسات و نیازهای اون هم احترام می ذاریم و فقط دنبال دعوا نیستیم. هدفمون حل مسئله است، نه ایجاد درگیری. تمرین این سه گام تو لحظه عصبانیت، واقعاً می تونه زندگی مون رو متحول کنه و بهمون کمک کنه راهکارهای عملی کنترل خشم رو تو زندگی روزمره پیاده کنیم.

هنر حرف زدن با خشم: چگونه بدون خراب کردن پل ها صحبت کنیم؟

فصل دوم کتاب مدیریت خشم همین امروز دقیقاً روی همین موضوع مانور میده: چطور خشممون رو به شیوه ای سالم بیان کنیم که به روابطمون آسیب نزنه؟ جنتری اینجا روی اهمیت گوش دادن فعال و همدلی تأکید می کنه. وقتی عصبانی هستیم، معمولاً فقط می خوایم حرف خودمون رو بزنیم و اصلاً به حرف طرف مقابل گوش نمی دیم. اما هنر حرف زدن با خشم یعنی اینکه بتونیم در اوج عصبانیت هم، گوش بدیم، سعی کنیم احساس طرف مقابل رو درک کنیم و به جای اینکه فقط دنبال متهم کردن باشیم، دنبال یه راه حل مشترک باشیم. این کار، کنترل خشم در روابط رو به یه تجربه سازنده تبدیل می کنه، نه یه فاجعه. ارتباط موثر، مثل یه چسب عمل می کنه که حتی تو لحظات سخت هم نمیذاره پل های ارتباطی بینمون خراب بشن.

تکنیک های حفظ خونسردی: وقتی آتش خشم شعله ور می شود

خب، فرض کنیم آتیش خشم شعله ور شده و حس می کنیم کنترلمون رو از دست دادیم. تو این لحظات چیکار کنیم؟ جنتری تو فصل سوم کتابش تکنیک های حفظ خونسردی رو بهمون یاد میده. یکی از ساده ترین و مؤثرترین روش ها، تکنیک های تنفسیه. وقتی عصبانی می شیم، نفسمون تند و سطحی میشه. کافیه چندتا نفس عمیق و آروم بکشیم. هوا رو از بینی وارد کنیم، تا چهار بشماریم، چند ثانیه نگه داریم و بعد آروم از دهان خارج کنیم. این کار به مغز سیگنال آرامش می فرسته. شمارش معکوس هم یه راهکار دیگه است. از ۱۰۰ تا صفر یا برعکس بشماریم. این کار ذهن رو از موضوع اصلی منحرف می کنه و بهش زمان میده تا آروم بشه. فاصله گرفتن فیزیکی یا Time-Out هم یه روش خیلی خوبیه. اگه دیدی بحث داره به جاهای باریک کشیده میشه، با احترام بگو که الان نیاز دارم یه کم تنها باشم و از محیط خارج شو. این تکنیک ها بهمون کمک می کنن قبل از اینکه حرفی بزنیم یا کاری کنیم که پشیمون بشیم، اوضاع رو کنترل کنیم و به خودمون زمان بدیم.

چرا باید بنویسیم؟ قدرت نوشتن برای فهم و مدیریت خشم

شاید براتون جالب باشه که ویلیام دویل جنتری روی قدرت نوشتن برای مدیریت خشم تأکید زیادی داره. تو کتابش مثال یه خانومی به اسم جین رو میاره. جین از بی حالی، خستگی مفرط و گریه های بی دلیل رنج می برده. وقتی شروع به نوشتن احساساتش می کنه، متوجه میشه که خشم های سرکوب شده زیادی داره که باعث این حال بدش شده. نوشتن، مثل یه جور تخلیه روانی عمل می کنه. وقتی احساساتمون رو روی کاغذ میاریم، می تونیم از یه زاویه دیگه بهشون نگاه کنیم، ریشه هاشون رو پیدا کنیم و حتی راه حل هایی که شاید قبلاً به فکرمون نمی رسید رو کشف کنیم. نوشتن بهمون کمک می کنه تا احساساتمون رو پردازش کنیم و به جای اینکه اونا رو تو خودمون نگه داریم و باعث مریضی های جسمی و روحی بشن، به شیوه ای سالم ابرازشون کنیم. امتحان کنید، حتماً شگفت زده میشید که چقدر نوشتن می تونه تو روانشناسی خشم و مدیریت اون مؤثر باشه.

مدیریت خشم در میدان زندگی: خانواده، کار و اجتماع

مدیریت خشم فقط برای آرامش درونی خودمون نیست، بلکه به شدت روی کیفیت روابطمون با آدم های اطرافمون هم تأثیر می ذاره. چه تو خونه، چه تو محل کار و چه تو جامعه، کنترل خشم می تونه زندگی مون رو از این رو به اون رو کنه.

خشم در خانه: چالش ها و فرصت ها

خونه جاییه که ما احساس امنیت و راحتی بیشتری داریم، برای همین ممکنه بیشتر از جاهای دیگه خشممون رو ابراز کنیم. اما این موضوع، دو روی سکه داره. از یه طرف، ممکنه روی بچه ها تأثیر خیلی بدی بذاره و الگوی رفتاری اشتباهی بهشون بده. از طرف دیگه، میتونه روابطمون رو با همسرمون شکرآب کنه و آرامش خونه رو از بین ببره. جنتری تأکید می کنه که باید یاد بگیریم تو خونه هم از همون تکنیک های مدیریت خشم استفاده کنیم. مثلاً به جای فریاد زدن، از گام های سه گانه حس می کنم… استفاده کنیم و خواسته هامون رو محترمانه بیان کنیم. حل و فصل تعارضات با گفتگو و همدلی، به جای مشاجره و دعوا، می تونه خانواده رو به یه پناهگاه واقعی تبدیل کنه.

خشم در محیط کار و جمع های دوستانه

محیط کار جاییه که تصویر حرفه ای ما توش شکل می گیره. اگه دائم عصبانی باشیم و از کوره در بریم، نه تنها همکارامون ازمون فاصله می گیرن، بلکه ممکنه فرصت های شغلی رو هم از دست بدیم. تو جمع های دوستانه هم همینطوره. هیچ کس دوست نداره با یه آدم زودجوش و همیشه عصبانی معاشرت کنه. جنتری تو کتابش نکاتی رو برای کنترل خشم در تعاملات اجتماعی و حرفه ای ارائه میده. مثلاً قبل از واکنش نشون دادن، یه لحظه مکث کنیم و نفس عمیق بکشیم. یادمون باشه که ارتباط مؤثر و احترام متقابل، کلید روابط سالمه. با تمرین این تکنیک ها، میتونیم نه تنها خودمون آرامش بیشتری داشته باشیم، بلکه یه الگو برای دیگران هم باشیم و فضای مثبت تری رو ایجاد کنیم.

ویلیام دویل جنتری: مردی که راه مهار خشم را نشانمان داد

وقتی یه کتاب رو می خونیم، دونستن درباره نویسنده اش خیلی کمک می کنه تا با دیدگاه ها و تجربیاتش آشنا بشیم. ویلیام دویل جنتری، نویسنده کتاب مدیریت خشم همین امروز، یه روان پزشک بالینی باتجربه و صاحب نام آمریکاییه. ایشون مدیریت مؤسسه ای روانشناسی رو به نام زندگی عاری از خشم بر عهده دارن، که نشون دهنده تمرکز و تخصص ایشون تو این زمینه است. همچنین، عضویت تو انجمن روان شناختی آمریکا و سردبیری مجله ی پزشکی هسته ای ژورنال آو نوکلیر مدیسین، از دیگه افتخارات حرفه ای ایشونه.

بیوگرافی یک متخصص: پشتوانه علمی و تجربی

ویلیام دویل جنتری در طول چندین دهه فعالیت حرفه ای خودش، آثار زیادی تو زمینه های کنترل خشم، رفتاردرمانی و روانشناسی بهداشت تألیف و منتشر کرده. ایشون کارگاه ها و سمینارهای آموزشی زیادی رو برای افراد مختلف، از علاقه مندان تازه کار گرفته تا متخصصان حرفه ای روانشناسی، تو سراسر دنیا برگزار کردن. این سابقه طولانی و فعالیت های گسترده، نشون میده که ایشون یک متخصص واقعی تو حوزه خودشون هستن. دو کتاب دیگه از ایشون که میتونن برای علاقه مندان مفید باشن، بدون خشم و وقتی کسی که دوستش دارید خشمگین می شود هستن. این کتاب ها هم مثل مدیریت خشم همین امروز، راهکارهای عملی کنترل خشم رو ارائه میدن و نشون دهنده عمق دانش و تجربه ویلیام دویل جنتری تو این حوزه هستن. آشنایی با چنین پشتوانه علمی و تجربی، اعتماد ما رو به آموزه های کتاب بیشتر می کنه و بهمون اطمینان میده که داریم از یه منبع معتبر یاد می گیریم.

چرا مدیریت خشم همین امروز برای شماست؟

شاید با خودت بگی، من که خیلی هم آدم عصبانی ای نیستم، یا شاید فکر کنی وقت خوندن یه کتاب کامل رو ندارم. اما معرفی کتاب مدیریت خشم همین امروز نشون میده که این کتاب فقط برای کسایی نیست که دائماً در حال انفجار خشم هستن. این کتاب برای همه ماست، چون هر کدوممون هر از گاهی خشم رو تجربه می کنیم و نیاز داریم که مهارت های لازم برای مدیریت خشم ویلیام دویل جنتری رو یاد بگیریم. این خلاصه به شما کمک می کنه تا بدون اینکه کل کتاب رو بخرید، با مهم ترین آموزه ها و تکنیک ها آشنا بشید و حتی قدم های اولیه رو برای کنترل خشم خودتون بردارید.

این کتاب برای چه کسانی مثل یک ناجی عمل می کند؟

اگه شما هم تو یکی از این دسته ها قرار می گیرید، مطمئن باشید این کتاب (و این خلاصه) مثل یه ناجی عمل می کنه:

• افرادی که با کنترل خشم مشکل دارن: از اونایی که با یه ترافیک کوچیک از کوره در میرن تا کسایی که واکنش های شدید و پشیمون کننده نشون میدن.
• جویندگان راه حل های عملی: کسایی که دنبال تکنیک های مدیریت خشم هستن که واقعاً بشه تو زندگی روزمره پیاده اش کرد.
• علاقه مندان به کتاب های خودیاری و روانشناسی: کسایی که دوست دارن از تجربیات متخصصان برای توسعه فردی خودشون استفاده کنن.
• والدین و همسران: اگه دلتون میخواد خشم شما روی بچه ها یا شریک زندگیتون تأثیر منفی نذاره و روابط بهتری داشته باشید.
• دانشجویان و متخصصین حوزه روانشناسی: برای آشنایی سریع با دیدگاه های یه متخصص برجسته تو این زمینه.

مطالعه این خلاصه یا حتی نسخه کامل کتاب، یه جور سرمایه گذاری برای آرامش و بهبود کیفیت زندگی خودمونه. وقتی خشممون رو کنترل کنیم، نه تنها حال خودمون بهتر میشه، بلکه روابطمون با اطرافیانمون هم بهتر میشه و یه زندگی شادتر و سازنده تر خواهیم داشت. پس چرا همین امروز شروع نکنیم؟

نتیجه گیری: مهار اژدها، نه نابود کردنش

خب، رسیدیم به آخر داستان اژدهای خشممون. یاد گرفتیم که خشم یک حس کاملاً طبیعی و انسانیه، نه لزوماً بد. اما اگه کنترل نشه، میتونه مثل یه اژدهای سرکش همه چیز رو به هم بریزه و زندگی ما و روابطمون رو خراب کنه. ویلیام دویل جنتری تو کتاب خلاصه کتاب مدیریت خشم همین امروز، بهمون نشون میده که چطور با شناخت ماشه های خشم، استفاده از گام های طلایی سه گانه (نام گذاری احساس، پیدا کردن علت، و بیان محترمانه نیاز)، و تمرین تکنیک هایی مثل تنفس عمیق و نوشتن، میتونیم این اژدها رو رام کنیم. مدیریت خشم به این معنی نیست که دیگه هرگز عصبانی نشیم، بلکه به این معنیه که یاد بگیریم چطور با خشممون حرف بزنیم و ازش به شیوه ای سازنده استفاده کنیم. این یه مهارت قابل یادگیریه و مثل هر مهارت دیگه ای، نیاز به تمرین و صبر داره.

اگه حس می کنید این بحث براتون جذاب بوده و دوست دارید عمیق تر به موضوع مدیریت خشم و عصبانیت بپردازید، پیشنهاد می کنیم به سراغ نسخه کامل کتاب مدیریت خشم همین امروز اثر ویلیام دویل جنتری برید. این کتاب پر از مثال های واقعی و تمرینات کاربردیه که می تونه راهنمای خیلی خوبی تو مسیر کنترل خشم شما باشه. به خودتون قول بدید که از همین امروز شروع به تمرین این آموزه ها کنید تا طعم شیرین آرامش رو بچشید و اژدهای خشم رو تو وجودتون به یه موجود آرام و تحت کنترل تبدیل کنید.