خلاصه کتاب خداوند الموت (پل آمیر) | درک سریع و جامع

خلاصه کتاب خداوند الموت (پل آمیر) | درک سریع و جامع

خلاصه کتاب خداوند الموت ( نویسنده پل آمیر )

خلاصه کتاب خداوند الموت که به نام پل آمیر چاپ شده، در واقع بیشتر از اینکه ترجمه باشه، بازنویسی و اقتباسی از ذبیح الله منصوری از داستان زندگی پر رمز و راز حسن صباح و قلعه الموت، رهبر کاریزماتیک فرقه اسماعیلیه، هست. این کتاب شما رو می بره به دل تاریخ ایران، جایی که قدرت، عقاید عجیب و غریب و فداکاری های بی بدیل حسابی جولان می دن. اصلا یکی از اون رمان های تاریخی پر حرف و حدیثه که اسمش تا می آد، کلی بحث و گپ و گفت پیش می آد. این کتاب به خاطر سبک خاص و گیرایی که داره، تونسته جایگاه ویژه ای تو ادبیات فارسی پیدا کنه و خیلی ها رو جذب تاریخ پر پیچ و خم ایران کنه.

خب، «خداوند الموت» یه اسم بزرگ و پرطمطراقه تو دنیای کتاب های تاریخی و داستانی ایران. این کتاب برای خیلی ها اولین دریچه بوده برای آشنایی با یکی از مرموزترین و پرنفوذترین شخصیت های تاریخمون، یعنی حسن صباح و قلعه اسرارآمیز الموت. وقتی اسم این کتاب میاد، اولین چیزی که ممکنه تو ذهن خیلی هامون شکل بگیره، یه عالمه سواله: اصلا این «پل آمیر» کیه؟ نویسنده اصلی خود ذبیح الله منصوری نیست؟ و مهم تر از همه، چقدر از چیزهایی که تو این کتاب می خونیم، واقعیت داره و چقدرش زاده تخیل نویسنده ست؟

توی این مقاله قراره یه سفر جانانه به دل این کتاب و دنیای پر از ابهامش داشته باشیم. می خوایم از سیر تا پیاز داستان رو براتون تعریف کنیم، از شخصیت های اصلی بگیم، بحث های داغی که دور و بر نویسندگی کتاب وجود داره رو کالبدشکافی کنیم و نقد و بررسی های تاریخی و ادبی که بهش وارد شده رو حسابی باز کنیم. پس اگه دوست داری یه دید کامل و همه جانبه نسبت به «خداوند الموت» پیدا کنی، تا آخر این مطلب با ما همراه باش.

چی باید از «خداوند الموت» بدونیم؟ شناسنامه یه اثر پرحاشیه

قبل از اینکه شیرجه بزنیم تو داستان، بیاین یه نگاهی به شناسنامه این کتاب پرطرفدار بندازیم. «خداوند الموت» عنوانیه که حسابی تو ایران گل کرده. ظاهراً نویسنده اصلیش یه آقای «پل آمیر» بوده که ذبیح الله منصوری زحمت ترجمه اش رو کشیده، البته که بعدها معلوم شد این ترجمه حسابی با اصلش فرق داره و در واقع بیشتر شبیه یه تألیف جدیده. ژانر کتاب، یه رمان تاریخی پر از ماجراجویی های سیاسیه که تمام قد به زندگی، افکار و حکمرانی حسن صباح تو قلعه الموت و جنبش اسماعیلیه می پردازه.

بیوگرافی سریع: حسن صباح کی بود؟

حسن صباح رو احتمالا همه میشناسن، همون مرد مرموز و کاریزماتیک که تو قرن پنجم هجری (حدوداً یازدهم میلادی) یه امپراتوری مخفی تو دل کوه های البرز ساخت و قلعه الموت رو به مرکز قدرت خودش تبدیل کرد. اون بنیان گذار فرقه اسماعیلیه نزاریه بود و با تکیه بر یه ایدئولوژی خاص و یه ارتش فدایی آموزش دیده، تونست برای مدت ها حکومت قدرتمند سلجوقی رو به چالش بکشه و کابوس خیلی از سلاطین و وزرای اون دوره بشه. داستان زندگی اش پر از فراز و نشیب، هوش و ذکاوت بی نظیر، و البته خشونت و تصمیمات سخت و بحث برانگیزه.

راز بزرگ: پل آمیر واقعیه یا ذبیح الله منصوری؟

حالا می رسیم به یکی از جنجالی ترین بخش های قضیه «خداوند الموت»؛ اینکه نویسنده اصلیش کیه؟ سال ها این کتاب به اسم ترجمه پل آمیر توسط ذبیح الله منصوری منتشر می شد، اما با گذشت زمان، شک و تردیدها بیشتر شد. خیلی ها معتقدن که اصلا چیزی به اسم «پل آمیر» وجود خارجی نداره و این اسم یه جور پوشش بوده برای خود ذبیح الله منصوری تا بتونه با آزادی عمل بیشتری دست به قلم ببره و داستانی رو خلق کنه که شاید با قواعد ترجمه صرف جور درنمی اومده.

خب، شواهد و دلایل زیادی هم هست که این ادعا رو تقویت می کنه. اولین و مهم ترین دلیل، عدم وجود هیچ اثر دیگه ای از «پل آمیر» تو هیچ زبانی، به خصوص فرانسوی، هست. با یه سرچ ساده هم میشه فهمید که همچین نویسنده ای هیچ سابقه ای نداره. از طرف دیگه، سبک و سیاق نگارش «خداوند الموت»، شباهت های عجیب و غریبی به سایر آثار تألیفی یا به اصطلاح ترجمه های ذبیح الله منصوری داره. منصوری عادت داشت متون اصلی رو حسابی بسط بده، شاخ و برگ بده، جزئیات داستانی اضافه کنه و حتی بخش های جدیدی رو به دل متن بچسبونه که هیچ ربطی به منبع اصلی نداشتن. این روش، بیشتر شبیه به یه اقتباس خیلی آزاد یا حتی تألیف دوباره ست تا یه ترجمه دقیق و وفادارانه.

این قضیه که کی نویسنده اصلیه، حسابی تو اعتبار تاریخی کتاب تأثیر می ذاره. وقتی یه کتاب به اسم ترجمه از یه نویسنده خارجی منتشر میشه، انتظار میره که به منابع اصلی و وقایع تاریخی وفادار باشه. اما اگه خود ذبیح الله منصوری پشت قضیه باشه، اون وقت داستان فرق می کنه. اون آزادی بیشتری برای تخیل پردازی داشته و می تونسته داستان رو اون جور که دوست داره، پیش ببره. البته این اصلا از ارزش ادبی و جذابیت کتاب کم نمی کنه، ولی برای کسایی که دنبال حقیقت تاریخی هستن، خیلی مهمه که بدونن با چی طرفن.

ذبیح الله منصوری خودش یکی از پرکارترین و البته پربحث ترین مترجمان و نویسندگان تاریخ معاصر ایرانه. مردی که تو طول عمرش بیشتر از ۱۲۰۰ عنوان کتاب و مقاله به فارسی برگردونده یا نوشته. خب، واقعا آدم از این همه پشتکار و حجم کاری انگشت به دهان می مونه! فارغ از بحث صحت تاریخی، قلم منصوری همیشه یه جذابیت خاص خودش رو داشته که تونسته میلیون ها مخاطب رو جذب کنه و خیلی ها رو با تاریخ ایران و جهان آشتی بده.

بعضی ها می گن «خداوند الموت» بیشتر شبیه به یه بازنویسی و اقتباس آزاد از ذبیح الله منصوریه، نه یه ترجمه صرف. این نکته تو درک اعتبار تاریخی کتاب حسابی مهمه.

یه سفر هیجان انگیز به دل الموت: خلاصه داستان کتاب

حالا دیگه وقتشه که بریم سراغ بخش جذاب ماجرا، یعنی خلاصه خود داستان «خداوند الموت». این کتاب شما رو می بره به قرن پنجم هجری، زمانی که ایران تحت تسلط سلجوقیان بود و فرقه ها و عقاید مختلفی تو گوشه و کنار این سرزمین پهناور شکل می گرفتن.

از تولد تا دعوت: شروع ماجراهای حسن صباح

داستان با تولد حسن صباح تو قم شروع میشه، هرچند برخی منابع محل تولدش رو ری میدونن. اون کودکی و نوجوانیش رو تو محیط های علمی و مذهبی سپری می کنه و حسابی به کسب علم و دانش علاقه نشون میده. تو کتاب، از دوستی و همکلاسی حسن صباح با دو نفر دیگه اسم برده میشه که بعدها هر کدومشون به مقام های بالایی میرسن: خواجه نظام الملک، وزیر مقتدر سلجوقی، و عمر خیام، حکیم و شاعر بلندآوازه. این ماجرا به «افسانه عهد سه یار» معروفه که تو کتاب هم حسابی پررنگه، هرچند که مورخین و کارشناسان تاریخ میگن این افسانه پایه و اساس تاریخی محکمی نداره و بیشتر ساخته و پرداخته تخیله، چون بین سن و سال این سه نفر اختلاف زیادی بوده و نمیشده همکلاس باشن.

حسن صباح تو این دوره با مذهب اسماعیلیه آشنا میشه، مذهبی که از شیعه سرچشمه می گرفت و باورهای خاص خودش رو داشت. شور و هیجان حسن برای درک بیشتر این مذهب، اونو راهی مصر می کنه که اون زمان مرکز اسماعیلیان فاطمی بوده. اون تو مصر حسابی تو علوم مختلف اسماعیلیه تبحر پیدا می کنه و به یکی از دعوت گران مهم تبدیل میشه. اما رفته رفته، به دلایلی، از اسماعیلیان فاطمی جدا میشه و با ایده ها و برداشت های خودش، تصمیم می گیره راه جدیدی رو برای ترویج دعوت اسماعیلیه تو ایران در پیش بگیره.

قلعه الموت: از تسخیر تا پایتخت مخفی

بعد از سفر مصر و اتفاقات اونجا، حسن صباح برمی گرده ایران و تو مناطق مختلف شروع به تبلیغ دعوتش می کنه. اون با یه استراتژی هوشمندانه و حساب شده، قدم به قدم پیش میره و بالاخره موفق میشه قلعه مستحکم و نفوذناپذیر الموت رو تو دل کوه های البرز، بدون خونریزی و با حیله و تدبیر، تصرف کنه. تصرف الموت یه نقطه عطف بزرگ تو زندگی حسن صباح و جنبش اسماعیلیه میشه. از اون به بعد، الموت تبدیل میشه به مرکز اصلی قدرت و پایتخت دولت مستقل اسماعیلیه نزاریه، دولتی که حسن صباح بنیان گذارش بود.

فدائیان و بهشت مصنوعی: قلب تپنده الموت

قلعه الموت، فقط یه پایگاه نظامی ساده نبود. حسن صباح یه نظام بی نظیر و پیشرفته رو تو اونجا پایه گذاری کرد. کتابخونه های بزرگ، رصدخونه ها، مدارس و یه سیستم اداری فوق العاده منظم تو الموت وجود داشت. اما مهم ترین بخش این تشکیلات، تربیت فدائیان یا همون حشاشین معروف بود. حسن صباح این فدائیان رو از کودکی انتخاب می کرد و با آموزش های عقیدتی، جسمی و ذهنی سخت و پیچیده، ازشون سربازانی بی قید و شرط و مطیع می ساخت.

تو کتاب، حسابی رو ماجرای این فدائیان و شیوه تربیتشون تأکید میشه. این فدائیان، نقش خیلی مهمی تو اجرای ترورهای سیاسی علیه دشمنان حسن صباح، مثل خواجه نظام الملک و ملکشاه سلجوقی، داشتن. البته تو این بخش، یه افسانه معروف دیگه هم مطرح میشه که به باغ بهشتی الموت معروفه. بر اساس این افسانه، حسن صباح با استفاده از مواد مخدر و شگردهای خاص، به فدائیانش یه بهشت مصنوعی رو نشون میداده تا اون ها رو برای فداکاری و انجام ترورها آماده کنه. در مورد واقعیت این افسانه هم کلی بحث و جدل وجود داره و خیلی از مورخین اون رو رد می کنن و معتقدن که قدرت اعتقادی فدائیان، اصلی ترین عامل فداکاری اون ها بوده، نه مواد مخدر.

الموت در برابر سلجوقیان: نبردهای قدرت

قلعه الموت با وجود قدرتی که داشت، همیشه تو دل یه منطقه پر از دشمن بود. حکومت سلجوقی و خلفای عباسی، مهم ترین رقیبان و دشمنان حسن صباح بودن. کتاب «خداوند الموت»، کشمکش ها و جنگ های بی وقفه ای رو بین الموت و سلجوقیان به تصویر می کشه. حسن صباح با استفاده از استراتژی های دفاعی و تهاجمی هوشمندانه، تونست استقلال الموت رو حفظ کنه و حتی دعوت اسماعیلیه رو به قلعه های دیگه هم گسترش بده.

پایان یک دوران: میراث حسن صباح

حسن صباح تو قلعه الموت قوانین خیلی سخت گیرانه ای داشت، حتی گفته میشه که خودش هم به این قوانین پایبند بود و حتی تو مجازات کردن فرزندانش هم کوتاه نمی اومد. سال های پایانی زندگی صباح هم تو کتاب به تصویر کشیده میشه، جایی که اون برای بقای دولت اسماعیلیه، تدابیر خاصی برای انتخاب جانشین می اندیشه. در نهایت، حسن صباح فوت می کنه و این اتفاق تأثیر زیادی روی جنبش اسماعیلیه می ذاره. کتاب به اختصار به سرنوشت قلعه الموت بعد از صباح هم اشاره می کنه که چطور سال ها بعد، با حمله مغول ها، این قلعه از بین میره.

بازیگران اصلی این نمایشنامه تاریخی: شخصیت های کلیدی

توی هر داستان تاریخی پرکششی، یه سری شخصیت های اصلی وجود دارن که چرخ ماجرا رو می گردونن. «خداوند الموت» هم از این قاعده مستثنی نیست و با شخصیت های قوی و کاریزماتیکش، حسابی تو ذهن خواننده می مونه.

حسن صباح: مغز متفکر و فرمانده مرموز

بدون شک، حسن صباح خودش ستون فقرات این کتابه. یه رهبر کاریزماتیک و استراتژیست بی نظیر که با هوش و ذکاوت بالای خودش، یه حرکت مذهبی و سیاسی رو بنیان گذاری می کنه که سال ها رقیب سرسخت قدرت های بزرگ منطقه میشه. اون تو کتاب، شخصیتی مرموز، پیچیده و گاهی هم خشن به تصویر کشیده میشه که برای رسیدن به اهدافش، هیچ حد و مرزی نمیشناسه.

خواجه نظام الملک: وزیر قدرتمند و رقیب سرسخت

خواجه نظام الملک، وزیر مقتدر و باتدبیر سلجوقی، نماد حکومت سنتی و رقیب اصلی حسن صباح تو این داستانه. جدال فکری و سیاسی بین صباح و نظام الملک، بخش های مهمی از کتاب رو تشکیل میده. نظام الملک هم شخصیتی قدرتمند و با نفوذ بود که تو اوج قدرت سلجوقیان، وزیر اعظمشون محسوب میشد.

ملکشاه سلجوقی: سلطان در اوج اقتدار

ملکشاه، سلطان قدرتمند سلجوقی، تو دوره خودش اوج اقتدار این سلسله رو نمایندگی می کنه. اون حکمرانی بود که خواجه نظام الملک تحت امرش کارهای مملکت رو اداره می کرد و نفوذ صباح رو تهدیدی برای حکومتش می دید.

فدائیان (حشاشین): سربازان بی چون و چرا

فدائیان یا همون حشاشین، بخش جدانشدنی و نمادین قلعه الموت و جنبش حسن صباح بودن. این سربازان وفادار، عاملان ترورهای سیاسی به حساب می اومدن و نمادی از اراده، فداکاری بی قید و شرط و ایمان راسخ به رهبرشون بودن. کتاب حسابی روی تربیت و وفاداری این گروه مانور میده.

البته شخصیت های فرعی مهم دیگه ای مثل ترکان خاتون (همسر ملکشاه)، موسی نیشابوری، و یوسف جوینی هم تو داستان حضور دارن که هر کدومشون نقش های کوچیک اما تأثیرگذاری رو تو پیشبرد ماجراها بازی می کنن.

نقد و بررسی «خداوند الموت»: چقدرش واقعی، چقدرش ساخته ذهن؟

خب، رسیدیم به بخشی که خیلی ها رو کنجکاو می کنه. «خداوند الموت» با اینکه یه رمان تاریخی فوق العاده جذابه، اما خالی از نقد و ایراد نیست. مخصوصاً وقتی پای اعتبار تاریخی به میون میاد، خیلی ها سوال های جدی ای مطرح می کنن.

ایرادات تاریخی: واقعیت ها زیر سایه داستان سرایی

باید قبول کنیم که کتاب «خداوند الموت» (با توجه به اقتباس های منصوری) خیلی به منابع تاریخی معتبر پایبند نیست و جاهایی حسابی دست برده تو وقایع. مثلاً همین «افسانه عهد سه یار» که گفتیم، تو اکثر منابع تاریخی رد شده. یا در مورد زمان و نحوه قتل خواجه نظام الملک، کتاب یه روایتی ارائه میده که با واقعیت های تاریخی فرق داره. تو کتاب اومده که خواجه تو شکارگاه و توسط یه غلام بچه کشته میشه، در حالی که منابع موثق تاریخی میگن خواجه نظام الملک تو شب دوازدهم ماه رمضان سال ۴۸۵ هجری قمری تو راه بغداد و در محلی به نام صحنه، توسط یکی از فدائیان حسن صباح به اسم بوطاهر ارانی ترور میشه.

یه مثال دیگه، واقعه «قیامه القیامه» است که تو کتاب به حسن صباح نسبت داده میشه، در حالی که این اتفاق بعد از حسن صباح و توسط یکی از جانشینانش به اسم داعی حسن دوم اعلام شده. حتی تو انگیزه واقعی حسن صباح هم تفاوت هایی تو روایت کتاب و واقعیت تاریخی وجود داره. کتاب بیشتر روی این موضوع تأکید می کنه که نهضت صباح برای مخالفت با قوم عرب به وجود اومده، در صورتی که صباح و پیروانش مسلمان بودن و تمام واجبات دینی رو به جا می آوردن. میشه گفت حسن صباح بیشتر با حکومت خلفای بنی عباس و سلطه اون ها بر ایران مخالف بود تا با خود قوم عرب.

واقعیت اینه که «خداوند الموت» بیشتر یه رمانه تا یه کتاب تاریخ دقیق. برای همین، نباید همه اطلاعاتش رو عین واقعیت تاریخی قبول کنیم و بهتره با دید نقادانه بخونیمش.

جذابیت های ادبی: قوت قلم منصوری

با وجود تمام ایرادات تاریخی، نمیشه از قدرت داستان پردازی و نثر جذاب ذبیح الله منصوری چشم پوشی کرد. قلم منصوری واقعا سحرآمیزه و خواننده رو با خودش می بره به دل ماجرا. اونقدر با جزئیات و با شور و هیجان می نویسه که اصلا متوجه گذر زمان نمیشی. شاید همین سبک اغراق آمیز و رمانتیک منصوری بوده که تونسته این کتاب رو تا این حد محبوب کنه و تاریخ اسماعیلیه رو (حتی با خطاها و تخیلاتش) به گوش عامه مردم برسونه. این کتاب، خیلی از ماها رو برای اولین بار با شخصیت حسن صباح و قلعه الموت آشنا کرده.

تأثیر بر ذهنیت عمومی: الموت در نگاه مردم

«خداوند الموت» تأثیر عمیقی رو بر برداشت عمومی از حسن صباح و فرقه اسماعیلیه گذاشته. برای خیلی ها، تصویر ذهنی از حسن صباح و حشاشین، برگرفته از همین کتابه. همین باعث شده که افسانه ها و واقعیت ها حسابی با هم قاطی بشن. البته این هم یه جور قدرت محسوب میشه که یه اثر ادبی بتونه تا این حد افکار عمومی رو شکل بده.

چرا هنوز باید «خداوند الموت» رو خوند؟ درس ها و پیام هاش

شاید با خوندن این همه نقد و بررسی تاریخی، با خودت بگی خب پس چرا باید این کتاب رو بخونم؟ دلیلش خیلی ساده ست: با همه حرف و حدیث ها، «خداوند الموت» هنوز هم یه اثر ارزشمند و تأثیرگذاره که کلی چیز برای گفتن داره.

اول از همه، این کتاب شما رو با یکی از پیچیده ترین و مهم ترین جنبش های فکری و سیاسی تاریخ ایران آشنا می کنه. جنبش اسماعیلیه و قلعه الموت، بخش جدانشدنی از تاریخ ما هستن و «خداوند الموت» این امکان رو بهتون میده که یه تصویر کلی از اون دوران به دست بیارین، حتی اگه اون تصویر کامل نباشه.

دوم اینکه، با خوندن این کتاب، میتونید درباره پدیده های مهمی مثل قدرت، ایدئولوژی، فداکاری، تعصب و حتی سوءاستفاده از دین حسابی فکر کنید. حسن صباح شخصیتیه که میشه از جنبه های مختلف بهش نگاه کرد و داستانش پر از درس های تلخ و شیرینه.

سوم، این کتاب فرصت خوبیه برای آشنایی با سبک نگارش و اقتباس منحصربه فرد ذبیح الله منصوری. قلم اون رو کمتر مترجم یا نویسنده ای داشته و این کتاب یکی از بهترین نمونه ها برای نشون دادن قدرت قلمشه.

و آخر سر اینکه، «خداوند الموت» تأثیر عمیقی روی ادبیات و فرهنگ عامه معاصر ایران گذاشته. خیلی از ماها با این کتاب بزرگ شدیم و بخش بزرگی از ذهنیتمون درباره حسن صباح و الموت رو مدیون همین کتابیم. پس خوندنش، یعنی آشنایی با یه بخش مهم از حافظه فرهنگی ما.

«خداوند الموت» در مقایسه با «آلاموت» ولادیمیر بارتول: دو نگاه به یک قلعه

شاید وقتی اسم الموت میاد، فقط «خداوند الموت» تو ذهنتون نباشه و اسم «آلاموت» ولادیمیر بارتول هم به گوشتون خورده باشه. «آلاموت» یکی دیگه از رمان های معروف و جهانیه که درباره حسن صباح و قلعه الموت نوشته شده. این کتاب رو یه نویسنده اسلوونیایی به اسم ولادیمیر بارتول تو سال ۱۹۳۸ نوشته و حسابی هم تو دنیا مشهور شده.

حالا بیاین یه مقایسه کوچیک بین این دو تا کتاب بندازیم: هر دو کتاب به زندگی حسن صباح و قلعه الموت می پردازن و هر دو هم ماهیت داستانی دارن. اما تفاوت های اساسی بینشون هست. «آلاموت» بارتول، بیشتر تمرکزش روی جنبه های فلسفی و روانشناختی شخصیت حسن صباح و شیوه هایی هست که اون برای کنترل و نفوذ روی پیروانش استفاده می کرد. بارتول سعی کرده دیدگاهی عمیق تر به ایدئولوژی صباح و ابزارهای قدرت اون داشته باشه.

از نظر تاریخی، «آلاموت» بارتول هم یه رمان تخیلیه که بر اساس وقایع واقعی ساخته شده، اما رویکردش کمی دقیق تر و شاید علمی تر از «خداوند الموت» باشه. «خداوند الموت» منصوری، بیشتر روی جنبه های ماجراجویانه، هیجان انگیز و گاهاً اغراق آمیز تمرکز داره و همونطور که گفتیم، خیلی هم به جزئیات تاریخی وفادار نیست.

فرق دیگه تو زمان نگارش و منابع مورد استفاده شونه. بارتول کتابش رو خیلی زودتر و با دسترسی به منابع متفاوتی نوشته. در حالی که منصوری، با اینکه تو دوره جدیدتری این کتاب رو منتشر کرده (به اسم ترجمه)، اما رویکردش به داستان سرایی و بسط و گسترش، باعث شده که بیشتر شبیه به یه اثر تألیفی مستقل باشه.

خلاصه که اگه حسابی به این دوره تاریخی و شخصیت حسن صباح علاقه داری، پیشنهاد می کنم که حتماً هر دو کتاب رو بخونی. اینطوری یه دید جامع تر و مقایسه ای به دست میاری و میتونی تفاوت ها و شباهت های دو نگاه مختلف به یک قلعه و یک شخصیت رو بررسی کنی.

حرف آخر: یه رمان تاریخی با کلی حرف و حدیث

در نهایت، «خداوند الموت» چه نوشته پل آمیر باشه، چه تألیف خود ذبیح الله منصوری، یه اثر ادبی فوق العاده جذابه که جایگاه خاص خودش رو تو ادبیات فارسی داره. این کتاب با همه حرف و حدیث های تاریخی و بحث هایی که سر نویسنده اش وجود داره، تونسته برای سال ها خوانندگان رو میخکوب خودش کنه و درهای جدیدی از تاریخ ایران رو به روی خیلی ها باز کنه.

مهم اینه که وقتی این کتاب رو می خونی، با یه دید باز و آگاهانه سراغش بری. قبول کنیم که این کتاب بیشتر یه رمانه تا یه سند تاریخی بی چون و چرا. پس با خیال راحت خودت رو بسپار به قلم روان و پرشور ذبیح الله منصوری و از ماجراهای پر رمز و راز حسن صباح و قلعه الموت لذت ببر. اما یادت نره که برای عمیق تر کردن دانش تاریخیت، حتماً به منابع معتبر دیگه هم سر بزنی. اینطوری هم از یه داستان عالی لذت بردی و هم دانش تاریخیت رو حسابی بالا بردی.

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "خلاصه کتاب خداوند الموت (پل آمیر) | درک سریع و جامع" هستید؟ با کلیک بر روی کتاب، ممکن است در این موضوع، مطالب مرتبط دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "خلاصه کتاب خداوند الموت (پل آمیر) | درک سریع و جامع"، کلیک کنید.

نوشته های مشابه