خلاصه کتاب تا پایان این فصل تعطیل است ( نویسنده مری داونینگ هان )

اگر دنبال یه داستان معمایی و ترسناک برای نوجوان ها هستید که هم هیجان داشته باشه و هم به دل بشینه، کتاب «تا پایان این فصل تعطیل است» نوشته مری داونینگ هان همون چیزیه که دنبالش می گردید. این کتاب، شما رو وارد دنیای دوستی و شجاعت دو پسر سیزده ساله می کنه که قراره راز یک قتل قدیمی رو کشف کنند.

مری داونینگ هان با قلم جادوییش، ما رو به یه سفر هیجان انگیز می بره. داستانی که فقط یه روایت ساده نیست؛ پر از حس تعلیق، کشف و ماجراجوییه. این کتاب، با همه جزئیاتش، جوری روایت میشه که خودتون رو جای شخصیت ها می ذارید و پا به پای اون ها از شهربازی متروکه تا خونه های قدیمی شهر، دنبال سرنخ ها می گردید. هدف اصلی اینجا اینه که یه خلاصه جامع و حسابی از این کتاب براتون بگیم که هم شما رو با دنیاش آشنا کنه و هم بدون اسپویل کردن ماجراهای اصلی، دلتون رو هوایی کنه که برید و کل کتاب رو بخونید. پس اگه آماده اید که دل بزنید به دریا و وارد یه معمای ترسناک اما دوستانه بشید، با ما همراه باشید!

اطلاعات کلیدی کتاب: نگاهی سریع

قبل از اینکه شیرجه بزنیم تو داستان، بیاین یه نگاه سریع به شناسنامه این کتاب جذاب بندازیم تا با جزئیات اصلیش بیشتر آشنا بشیم:

عنوان اصلی	Closed for the Season
نویسنده	مری داونینگ هان
مترجمان	میلاد بابانژاد، الهه مرادی
ناشر (فارسی)	انتشارات پیدایش
ژانر	ادبیات وحشت/معمایی نوجوان
سال انتشار (اصلی)	۲۰۰۹
سال انتشار (فارسی)	۱۳۹۹
تعداد صفحات	۲۴۰ صفحه
سن مناسب	۱۲+ سال
جوایز	برنده جایزه ادگار برای بهترین کتاب کودک و نوجوان، نامزد جایزه دوروتی کانفیلد فیشر

درباره مری داونینگ هان: نویسنده ای که ترس را لطیف می کند!

مری داونینگ هان، نویسنده آمریکایی که با داستان های ارواح و معماییش برای نوجوانان حسابی معروف شده. اگه اهل کتاب خوانی باشید، حتماً اسمش به گوشتون خورده. ایشون قبل از اینکه تمام وقت نویسندگی کنن، کتابدار مدرسه بودن، برای همین هم خیلی خوب می دونن که ذهن یه نوجوان چی می خواد و چطور باید باهاش ارتباط برقرار کرد. اولین کتابشون رو سال ۱۹۷۹ منتشر کردن و از اون موقع تا الان، بیشتر از ۲۰ تا رمان نوشته ان.

چیزی که مری داونینگ هان رو خاص می کنه، مهارت بی نظیرش تو خلق تعلیق و ترسِ ظریفه. منظورم از ترس ظریف چیه؟ یعنی خبری از خونریزی های وحشتناک یا صحنه های دل خراش نیست. داونینگ هان جوری داستان رو می چینه که هیجان و دلهره قطره قطره وارد وجودتون میشه و ناخواسته غرق در فضای وهم آلود داستان میشید. اون استاد فضاسازیه و کاری می کنه که حتی اگه ارواح مستقیماً تو صحنه نباشن، حضورشون رو حس کنید. انگار یه سایه خنک و نامرئی همیشه همراهتون راه میاد!

سبک داونینگ هان فقط به ترس ختم نمیشه. اون خیلی هوشمندانه مضامین عمیق تری مثل دوستی، شجاعت، مواجهه با ترس های درونی، و تنهایی رو با داستان های معماییش تلفیق می کنه. برای همین هم کتاب هاش فقط سرگرم کننده نیستن، بلکه کلی حرف برای گفتن دارن و به دل می شینن. از آثار معروف دیگه ایشون میشه به شبح عمارت گراچفیلد یا دختری در اتاق قفل شده اشاره کرد که همگی طرفدارهای پروپاقرص خودشون رو دارن و نشون دهنده تسلط ایشون روی این ژانره. اگه دنبال یه نویسنده حرفه ای تو ژانر وحشت نوجوان می گردید، مری داونینگ هان یه گزینه بی نظیره که حتماً باید بهش سر بزنید.

داستان کتاب تا پایان این فصل تعطیل است: معمایی پر از هیجان

کتاب «تا پایان این فصل تعطیل است»، قصه یه ماجراجویی حسابی رو تعریف می کنه که هم دل آدم رو هیجان زده می کنه و هم یه جورایی مو به تنش سیخ می کنه! داستان درباره دو تا پسر نوجوونه که پا تو یه معمای قتل عجیب می ذارن. بیاین ببینیم چی میشه:

شروع ماجرا: خانه ای با رازهای قدیمی

همه چیز با نقل مکان لوگان، یه پسر ۱۳ ساله، شروع میشه. خانواده اش به یه شهر کوچیک و به یه خونه قدیمی نقل مکان می کنن. خب، نقل مکان کردن همیشه سخته، مخصوصاً برای یه نوجوون که باید از دوستاش جدا بشه و بره یه جای جدید. اما واسه لوگان این قضیه یه فرق بزرگ داره؛ اون خیلی زود می فهمه که پیرزنی که قبلاً تو این خونه زندگی می کرده، به طرز مشکوکی کشته شده و انگار قتل بوده! تصور کنید چه حسی به آدم دست میده وقتی وارد خونه ای میشی که پر از رازهای گذشته و احتمالاً یه روح سرگردونه! این قضیه حسابی لوگان رو قلقلک میده و یه کنجکاوی عجیب تو دلش میندازه.

شکل گیری دوستی: لوگان و آرتور

خوشبختانه لوگان تو این شهر جدید تنها نمی مونه و خیلی زود با یه نفر آشنا میشه که زندگیش رو تغییر میده: آرتور! آرتور یه پسر باهوشه، یه ذره عجیب و غریب، حسابی کتاب خون و صد البته، عاشق غذا! همیشه یه چیزی برای خوردن داره و دایره لغاتش هم حسابی قویه و اگه چیزی رو ندونی، برات معنی می کنه. اون دقیقاً همون دوستیه که لوگان بهش نیاز داره؛ یکی که پر از انرژی و شیطنت باشه و از خطر هم نترسه. آرتور نقطه مقابل لوگانه که یه ذره محتاط تر و ترسوتره. این دو تا با هم یه تیم عالی میشن. تیمی که تصمیم می گیره معمای قتل پیرزن رو حل کنه و سر از کارش دربیاره. انگار شرلوک هولمز و واتسون وارد ماجرا میشن، فقط با این تفاوت که اینا هنوز نوجوونن!

شهربازی متروکه: جایی که معماها جان می گیرند!

برای حل این معما، لوگان و آرتور سرنخ هایی پیدا می کنن که اونا رو به یه جای خیلی عجیب و مرموز می کشونه: یه شهربازی متروکه که اسمش «برای یک فصل تعطیل است». همین اسمش هم آدم رو می ترسونه، نه؟ یه شهربازی قدیمی و فراموش شده که زمانی پر از خنده و شادی بوده، حالا پر از سکوت و رازه. تصور کنید چقدر میتونه ترسناک باشه راه رفتن تو همچین جایی، با وسایل بازی زنگ زده و تابلوهای نیمه خراب. این شهربازی مثل یه شخصیت سوم تو داستان عمل می کنه و فضای وهم انگیزی رو به وجود میاره. پسرها تو این شهربازی، با خطرات و چالش های زیادی روبرو میشن. هر قدمی که برمی دارن، ممکنه اونا رو به یه سرنخ جدید یا یه خطر بزرگ نزدیک تر کنه.

در این شهربازی متروکه، هر گوشه ای از تاریکی، خطری پنهان داشت و نفس ها را در سینه حبس می کرد. اینجا بود که شجاعت حقیقی پسرها به محک گذاشته می شد.

کشف حقیقت: گره گشایی از راز قتل

داستان به اوج خودش میرسه و لحظات پرتعلیق یکی پس از دیگری از راه می رسن. لوگان و آرتور با شجاعت و کنجکاوی، سرنخ ها رو کنار هم می ذارن و پازل معمای قتل رو کامل می کنن. اون ها نه تنها هویت قاتل رو پیدا می کنن، بلکه انگیزه های پنهان پشت این جنایت رو هم کشف می کنن. این بخش داستان واقعاً نفس گیره و شما رو میخ کوب می کنه. نویسنده جوری ماجرا رو روایت می کنه که حتی اگه تو دلتون بلرزه، دوست دارید تا تهش رو بفهمید.

پایان سفر: درس ها و تغییرات

در نهایت، ماجراجویی لوگان و آرتور به پایان خودش میرسه. اما این فقط کشف یه قاتل نیست که مهمه. این تجربه بزرگ، روی شخصیت هر دو پسر تأثیر عمیقی می ذاره. لوگان، که اولش یه کم ترسو و محتاط بود، یاد می گیره چطور با ترس هاش روبرو بشه و شجاعت پنهانش رو پیدا کنه. آرتور هم با همه بی باکیش، درس هایی از واقعیت و دوستی یاد می گیره. اون ها نه تنها یه معمای بزرگ رو حل می کنن، بلکه در این مسیر، به بلوغ فکری بیشتری می رسن و ارزش واقعی دوستی و شجاعت رو درک می کنن. اینجاست که داستان فقط یه قصه ترسناک نیست، بلکه یه روایت عمیق از رشد و خودشناساییه.

شخصیت های کتاب تا پایان این فصل تعطیل است: روح های جوان در کشاکش ترس

هر داستان خوب، به شخصیت های قوی و باورپذیر نیاز داره و کتاب «تا پایان این فصل تعطیل است» هم از این قاعده مستثنی نیست. دو شخصیت اصلی، لوگان و آرتور، جوری طراحی شدن که شما به راحتی باهاشون ارتباط برقرار می کنید و همراهشون می شید.

لوگان: شجاعت پنهان در احتیاط

لوگان، قهرمان اصلی داستان، یه پسر سیزده ساله ست که تازه به یه شهر جدید نقل مکان کرده و خب، این قضیه برای هر نوجوونی سخته. اون اولش یه مقدار ترسوعه و محتاط عمل می کنه، انگار که دلش نمی خواد وارد دردسر بشه. اما وقتی با معمای قتل پیرزن خونه شون روبرو میشه و با آرتور آشنا میشه، یه شجاعت درونی تو وجودش بیدار میشه. لوگان با اینکه می ترسه، ولی هیچ وقت از پا نمیشینه. اون با هر قدمی که تو مسیر کشف حقیقت برمی داره، قوی تر میشه و یاد می گیره که چطور با ترس هاش کنار بیاد و حتی ازشون عبور کنه. رشد شخصیت لوگان در طول داستان، یکی از نقاط قوت کتابه. می بینیم که چطور از یه پسر کمی خجالتی و ترسو، به یه دوست وفادار و شجاع تبدیل میشه.

آرتور: هوش، بی باکی و البته شکمو!

آرتور دقیقاً برعکس لوگانه. اون یه پسر پرشور و بی باکه که همیشه دنبال هیجانه. آرتور خیلی باهوشه و دایره لغاتش هم حسابی وسیعه، برای همین هم نقش مغز متفکر تیم رو بازی می کنه. اون بدون ترس وارد شهربازی متروکه میشه و سرنخ ها رو مثل یه کارآگاه حرفه ای دنبال می کنه. اما آرتور فقط یه پسر باهوش و شجاع نیست، اون حسابی شکموعه و همیشه در حال خوردن یا فکر کردن به غذاست! این ویژگی بامزه، شخصیت آرتور رو خیلی ملموس و دوست داشتنی می کنه. آرتور موتور محرکه داستانه و همیشه لوگان رو تشویق می کنه که ریسک کنه و پا به پای اون تو این ماجرای ترسناک جلو بره. رابطه این دو تا مکمل همه و بدون همدیگه، این ماجرا هیچ وقت حل نمیشد.

نقش شخصیت های فرعی موثر

غیر از لوگان و آرتور، چند شخصیت فرعی دیگه هم تو داستان هستن که هرچند کوتاه، اما نقش مهمی تو پیشبرد ماجرا دارن. مثلاً روح پیرزن مقتول که گاهی حضورش حس میشه و حسابی ترس رو تو دل آدم میندازه، یا بعضی از افراد محلی و مظنونین که پسرها باهاشون روبرو میشن و هر کدوم اطلاعات جدیدی رو فاش می کنن. این شخصیت ها، هرچند کم رنگ، اما به داستان عمق میدن و به شکل گیری معمای اصلی کمک می کنن.

مضامین اصلی کتاب: فراتر از وحشت

شاید «تا پایان این فصل تعطیل است» در نگاه اول یه داستان ترسناک و معمایی به نظر بیاد، ولی اگه عمیق تر بهش نگاه کنید، می بینید که مری داونینگ هان کلی پیام و مفهوم مهم رو تو دل این ماجرا جا داده. این کتاب فقط ترسناک نیست، بلکه به لایه های عمیق تری از زندگی نوجوانی و رشد شخصیت می پردازه.

دوستی و قدرت اعتماد

مهم ترین تم کتاب، بدون شک، دوستی بین لوگان و آرتوره. این دوستی نه تنها موتور محرکه داستانه، بلکه بهشون کمک می کنه تا با ترس ها و چالش های بزرگی که باهاش روبرو میشن، کنار بیان. لوگان که اولش یه کم ترسوئه، با اتکا به شجاعت آرتور جلو میره، و آرتور هم با همه بی باکیش، نیاز به همراهی و همدلی لوگان داره. این دوستی بهشون اعتماد به نفس میده تا پا تو جاهایی بذارن که فکرش رو هم نمی کردن. کتاب نشون میده که داشتن یه دوست واقعی، چقدر می تونه تو شرایط سخت به آدم کمک کنه. اینجاست که می فهمیم، دوستی از هر نیروی ماورایی هم قوی تره.

شجاعت و مبارزه با ترس

همونطور که گفتیم، لوگان و آرتور بارها با موقعیت های ترسناک و دلهره آور روبرو میشن. اما به جای فرار، انتخاب می کنن که با ترس هاشون مواجه بشن. داستان به ما یادآوری می کنه که شجاعت به معنی نترسیدن نیست، بلکه به معنی اینه که حتی وقتی می ترسی، باز هم قدم جلو بذاری. اون ها یاد می گیرن که ترس یه حس طبیعیه، اما نباید اجازه داد کنترل آدم رو به دست بگیره. این کتاب، یه جورایی یه درس عملی برای نوجوون هاست که چطور شجاع باشن و خودشون رو باور کنن.

کنجکاوی و پیگیری حقیقت

تمام ماجرای کتاب، بر پایه کنجکاوی دو تا پسره که می خوان سر از راز قتل دربیارن. این کنجکاوی اون ها رو به جاهای خطرناکی می کشه، اما در نهایت همون کنجکاویه که باعث میشه حقیقت برملا بشه. کتاب نشون میده که دنبال کردن سوال ها و شک ها، چقدر می تونه مهم باشه، البته به شرط اینکه با احتیاط و هوشمندی باشه. نیروی محرکه اصلی پیرنگ، همین شور و شوق برای کشف چیزیه که پنهان مونده.

تنهایی و درک دنیای جدید

لوگان در ابتدای داستان، حس تنهایی و بیگانگی رو تجربه می کنه، چون تازه به یه شهر جدید اومده و هیچ دوستی نداره. این حس، برای خیلی از نوجوون ها تو سن بلوغ آشناست. اما همین تنهایی اولیه باعث میشه که لوگان به دنبال یه دوست مثل آرتور بگرده و در نهایت، با تجربه این ماجرا، از حس بیگانگی رها بشه. کتاب به شکل ملموسی نشون میده که نوجوون ها چطور با محیط جدید کنار میان و دوست پیدا می کنن.

همراهی در مسیر جستجوی حقیقت، رنج تنهایی را التیام بخشید و نشان داد که هیچ ترسی در برابر قدرت دوستی پابرجا نمی ماند.

مرز بین واقعیت و خیال

داونینگ هان تو این کتاب، خیلی ظریف بین واقعیت و خیال حرکت می کنه. آیا واقعاً روح پیرزن تو خونه شون هست؟ یا اینا فقط توهمات و ترس های ذهنی لوگانن؟ نویسنده این سوال رو تا حدی باز می ذاره و همین باعث میشه که حس تعلیق بیشتر بشه. این مرز مبهم بین واقعیت و خیال، یکی از ویژگی های ژانر وحشت لطیف داونینگ هان هست که مخاطب رو به فکر وامی داره.

سبک نگارش مری داونینگ هان: تعلیق و فضاسازی استادانه

مری داونینگ هان فقط یه نویسنده داستان های ترسناک نیست، بلکه یه هنرمنده تو فضاسازی و ایجاد تعلیق. قلمش جوریه که حتی اگه صحنه خون و خونریزی هم نباشه، باز هم حسابی دلتون شور میزنه و مو به تنتون سیخ میشه.

ایجاد تعلیق: حفظ هیجان تا نفس های آخر

یکی از قوی ترین ویژگی های داونینگ هان، مهارتش تو حفظ هیجانه. اون داستان رو طوری پیش می بره که از همون اول خواننده رو درگیر می کنه و تا صفحه آخر رهاش نمیکنه. هر فصل با یه سوال یا یه اتفاق مبهم تموم میشه که شما رو مجاب می کنه به خوندن فصل بعدی. اون از تکنیک های مختلفی استفاده می کنه، مثلاً توصیف دقیق محیط، دیالوگ های پر از کنایه، یا اتفاقات ناگهانی که خواننده رو غافلگیر می کنه. تعلیق تو این کتاب، نه با شوک های ناگهانی، بلکه با یه جریان آرام و مداوم از دلهره ساخته میشه که حسابی به دل میشینه.

فضاسازی: توصیف دقیق برای ایجاد حس وحشت

همونطور که قبلاً گفتیم، خونه قدیمی لوگان و شهربازی متروکه برای یک فصل تعطیل است نقش های مهمی تو داستان دارن. داونینگ هان جوری این مکان ها رو توصیف می کنه که شما می تونید بوی نم و خاک شهربازی قدیمی رو حس کنید، صدای جیر جیر وسایل بازی رو بشنوید و سایه های بلند رو تو ذهن خودتون مجسم کنید. این توصیفات دقیق، کمک می کنه که فضای ترسناک و وهم آلود داستان به خوبی جا بیفته و خواننده کاملاً درگیر اتمسفر ماجرا بشه. این فضاسازی ها باعث میشه که ترس، نه از یه هیولای آشکار، بلکه از جوِ حاکم بر مکان ها به وجود بیاد.

روایت از دیدگاه اول شخص (لوگان): همدلی با خواننده

داستان از زبان لوگان، قهرمان سیزده ساله ما روایت میشه. این انتخاب، هوشمندانه است. وقتی داستان از دیدگاه اول شخص گفته میشه، خواننده به راحتی می تونه با شخصیت اصلی همذات پنداری کنه. ما می تونیم ترس ها، نگرانی ها، کنجکاوی ها و حتی شوخی های لوگان رو حس کنیم. این نوع روایت باعث میشه که ماجرا شخصی تر به نظر برسه و حس کنیم خودمون هم پا به پای لوگان داریم تو این ماجراجویی قدم برمی داریم. این صمیمیت در روایت، ارتباط عمیق تری بین خواننده و کتاب ایجاد می کنه.

زبان ساده و قابل فهم: مناسب برای مخاطب نوجوان

با وجود اینکه داستان پیچیدگی های خاص خودش رو داره، اما زبان نگارش کتاب خیلی ساده و روونه. داونینگ هان از اصطلاحات سخت یا جملات پیچیده استفاده نمی کنه. این سادگی زبانی باعث میشه که مخاطب نوجوان به راحتی بتونه داستان رو دنبال کنه و از خوندنش لذت ببره. این سادگی در عین حال که محتوا رو قابل فهم می کنه، از کیفیت ادبی کار کم نمیکنه و به دلنشین بودن داستان کمک شایانی می کنه.

چرا باید کتاب تا پایان این فصل تعطیل است را بخوانیم؟

حالا ممکنه بپرسید، با این همه کتابی که تو بازار هست، چرا باید وقتمون رو بذاریم و «تا پایان این فصل تعطیل است» رو بخونیم؟ راستش رو بخواید، دلایل زیادی برای این کار وجود داره که اینجا چند تاش رو براتون می گم:

1. داستانی جذاب و پرکشش: از همون اول که پا تو دنیای لوگان و آرتور می ذارید، داستان جوری شما رو درگیر می کنه که دیگه دلتون نمیاد کتاب رو زمین بذارید. معمای قتل، شهربازی متروکه، و اون حس تعلیق همیشگی، شما رو تا آخرین صفحه میخ کوب می کنه.
2. شخصیت های قابل همذات پنداری و رشد آن ها: لوگان و آرتور، با همه تفاوت هاشون، اونقدر واقعی و ملموسن که به راحتی می تونید باهاشون ارتباط برقرار کنید. می بینید که چطور با چالش ها روبرو میشن، از ترس هاشون عبور می کنن و در طول ماجرا رشد می کنن. این رشد شخصیت ها، خیلی به دل میشینه.
3. ترس آفرینی هوشمندانه و بدون خشونت آشکار: اگه از اون دسته آدم ها هستید که از داستان های ترسناک لذت می برید ولی از خشونت بیش از حد و صحنه های دل خراش خوشتون نمیاد، این کتاب بهترین انتخابه. مری داونینگ هان با فضاسازی عالی و تعلیق حرفه ای، شما رو می ترسونه، اما نه جوری که حالتون بد بشه.
4. پیام های مثبت و آموزنده درباره دوستی و شجاعت: این کتاب فقط یه داستان ترسناک نیست. تو دلش کلی حرف خوب درباره ارزش دوستی، اهمیت شجاعت، و پیگیری حقیقت داره. این پیام ها، به خصوص برای مخاطب نوجوان، خیلی آموزنده و ارزشمندن.
5. مناسب برای شروع مطالعه در ژانر معمایی و ترسناک برای نوجوانان: اگه دوست دارید فرزندتون یا حتی خودتون وارد دنیای داستان های معمایی و ترسناک بشید ولی نمی دونید از کجا شروع کنید، «تا پایان این فصل تعطیل است» یه نقطه شروع عالیه. نه خیلی سنگینه و نه خیلی ساده، دقیقاً به اندازه.

جوایز و افتخارات: مهر تاییدی بر کیفیت

کیفیت یه کتاب رو میشه از جوایزی که برنده میشه هم فهمید. کتاب «تا پایان این فصل تعطیل است» هم بی نصیب نمونده و کلی جایزه و افتخار کسب کرده که نشون میده چقدر این اثر با کیفیته و تونسته نظر منتقدین رو هم جلب کنه.

یکی از مهم ترین جوایزی که این کتاب برنده شده، جایزه ادگار برای بهترین کتاب کودک و نوجوانه. جایزه ادگار یکی از معتبرترین جوایز تو دنیای ادبیات معماییه و هر سال به بهترین آثار تو این ژانر اهدا میشه. وقتی یه کتاب تو این ژانر جایزه ادگار رو میگیره، یعنی حسابی کارش درسته و از نظر داستان پردازی، تعلیق و شخصیت پردازی حرف برای گفتن داره.

علاوه بر این، کتاب «تا پایان این فصل تعطیل است» نامزد جایزه دوروتی کانفیلد فیشر هم شده. این جایزه هم یکی دیگه از جوایز مهم ادبیات کودکه که هر سال به کتاب هایی داده میشه که به انتخاب خود بچه ها، بهترین کتاب سال باشن. وقتی هم منتقدین حرفه ای و هم خود بچه ها یه کتاب رو دوست دارن و بهش جایزه میدن، یعنی اون کتاب واقعاً ارزش خوندن رو داره و تونسته با مخاطبش ارتباط عمیقی برقرار کنه. این جوایز، نه تنها اعتبار کتاب رو بالا میبرن، بلکه به شما هم این اطمینان رو میدن که با یه اثر قوی و جذاب طرف هستید.

گزیده ای از متن کتاب: طعمی از ماجرا

حالا که این همه درباره کتاب صحبت کردیم، خوبه که یه طعم کوچیک هم از خود متن کتاب بچشید تا بیشتر با فضای داستان و قلم مری داونینگ هان آشنا بشید. این قسمت از مکالمه بین لوگان و آرتور، حسابی شخصیت آرتور رو نشون میده:

آرتور شانه اش را بالا انداخت: «در هر حال می تونیم با هم دوست باشیم. نزدیک هم زندگی می کنیم، پس با هم قرابت داریم.» مکثی کرد تا ببیند معنی کلمه ی «قرابت» را می دانم یا نه. برای اینکه شاید ندانم، ادامه داد: «یعنی مجاورت و نزدیکی. همسانی و شباهت هم معنی می ده.» پوزخند کجی زد و گفت: «بین هم سن های خودم بزرگ ترین دایره ی لغات رو دارم. همین طور از نظر تلفظ بهترینم و تو خوندن کتاب هم خیلی خفنم. سال گذشته پونصد و سه تا کتاب تو ماراتن کتاب خونی خوندم. نه کتاب هایی مثل کتاب های دکتر سوس یا کتاب های کم حجم روها. کتاب هایی مثل هری پاتر. یه عالمه هم پیتزای رایگان بردم. این قدری که دیگه از بوش حالم به هم می خوره.»

همان طور که آرتور از خودش تعریف می کرد، به خانه نگاهی انداختم. می توانستم صدای چکش زدن بابا را بشنوم، اما هیچ کس دَم در نیامد تا صدایم کند.

نتیجه گیری: دعوت به یک ماجراجویی فراموش نشدنی

خب، رسیدیم به آخر این سفر پر رمز و راز. کتاب «تا پایان این فصل تعطیل است» فقط یه داستان معمایی ساده نیست؛ یه ماجراجویی تمام عیاره که حسابی شما رو درگیر خودش می کنه. مری داونینگ هان با مهارتش تو فضاسازی و ایجاد تعلیق، یه دنیای مرموز و جذاب خلق کرده که هم برای نوجوان ها و هم برای بزرگسالانی که هنوز دلشون برای هیجان های نوجوونی می تپه، عالیه.

این کتاب، با دو شخصیت دوست داشتنی، لوگان و آرتور، نشون میده که چطور دوستی و شجاعت می تونه آدم رو از پس بزرگ ترین ترس ها هم بربیاره. اون ها نه تنها یه معمای پیچیده رو حل می کنن، بلکه در این مسیر، درس های بزرگی درباره زندگی، اعتماد، و بلوغ یاد می گیرن. اگه دلتون هوس یه داستان پرکشش کرده که تا آخرین لحظه شما رو غافلگیر کنه، یا اگه دنبال یه کتاب خوب برای نوجوون ها می گردید که هم سرگرم کننده باشه و هم آموزنده، شک نکنید که «تا پایان این فصل تعطیل است» همون چیزیه که نیاز دارید.

این کتاب با جوایز معتبری که کسب کرده، نشون داده که یه اثر باکیفیت و برجسته تو ژانر خودش محسوب میشه. پس منتظر چی هستید؟ اگه آماده اید که قدم به دنیای تاریک و هیجان انگیز شهربازی متروکه بذارید و همراه لوگان و آرتور، پرده از راز یه قتل قدیمی بردارید، همین الان این کتاب رو بردارید و شروع کنید به خوندن. قول می دم پشیمون نمیشید! تجربه تون رو از خوندن این کتاب با ما در میان بگذارید.