خلاصه کامل کتاب آفتاب نهان (ایمان) اثر خشایار فخریان

خلاصه کامل کتاب آفتاب نهان (ایمان) اثر خشایار فخریان

خلاصه کتاب آفتاب نهان (ایمان) ( نویسنده خشایار فخریان )

کتاب «آفتاب نهان (ایمان)» نوشته خشایار فخریان، راهنمایی جامع برای درک ماهیت پیچیده ایمان، عوامل پنهان تضعیف کننده آن و راه های عملی برای تقویتش است. این کتاب برخلاف تصور رایج که ایمان را یک مفهوم ثابت می داند، به ما نشان می دهد که ایمان چطور می تواند تغییر کند، ضعیف شود و حتی ماهیتش به ضد خودش تبدیل شود.

مفهوم ایمان، همیشه برای آدم ها جذاب و گیج کننده بوده. همه ما بارها بهش فکر کردیم، دنبالش گشتیم یا حتی حسش کردیم. اما تا حالا فکر کردید ایمان چیزی نیست که فقط داشته باشیش یا نداشته باشیش؟ مثل یک موجود زنده ست که می تونه رشد کنه، شکوفا بشه، یا خدای نکرده، پژمرده بشه و حتی بمیره. خشایار فخریان توی کتاب جذاب و عمیقش، «آفتاب نهان (ایمان)»، دقیقا همین موضوع رو نشونه گرفته و خیلی خوب برامون توضیح داده که چرا و چطور ایمان ما دستخوش تغییر و تحول میشه. این کتاب فقط نمی گه ایمان چیه؛ بلکه شیرجه می زنه توی دنیای زیر و بم هایش و به ما یاد میده چطور ازش مراقبت کنیم. اگه دنبال یه درک عمیق تر از ایمانتون هستید یا می خواید بدونید چطور میشه از این گنجینه درونی مراقبت کرد، خوندن این خلاصه می تونه اولین قدم هیجان انگیز باشه.

جایگاه و چیستی ایمان: پایه های اصلی روح ما

اصلا ایمان چیه؟ این سوالی که خشایار فخریان توی بخش اول کتابش، خیلی دقیق و با نگاه های مختلف، بهش جواب میده. فکر نکنید ایمان فقط یه حس گنگه یا فقط به خدا مربوط میشه. نه! ایمان خیلی وسیع تر از این حرفاست و میشه از زوایای فلسفی، روان شناختی و حتی دیدگاه ادیان مختلف بهش نگاه کرد.

تعریف و معانی ایمان از دیدگاه های مختلف

وقتی صحبت از ایمان میشه، هر کسی یه چیزی توی ذهنش میاد. یکی به خدا فکر می کنه، یکی به خودش، یکی به یه هدف بزرگ توی زندگی. فخریان توی این قسمت از کتابش، این دیدگاه های متنوع رو دونه به دونه بررسی می کنه. از فلسفه ای که دنبال دلیل و برهان برای ایمان می گرده تا روان شناسی که ایمان رو یه نیاز درونی و تأثیرش روی حال روحی آدم ها بررسی می کنه. ادیان هم که خب، سنگ بنای اصلیشون ایمانه. نویسنده با تلفیق این دیدگاه ها، به ما نشون میده که ایمان چقدر می تونه ابعاد مختلف و پیچیده ای داشته باشه.

ایمان به چه چیزی؟

شاید اولین چیزی که به ذهن میاد، ایمان به خدا باشه. اما خب، نویسنده می گه که ایمان فقط محدود به این نیست. ما به جهان بینی خاصی که داریم ایمان میاریم، به خودمون و توانایی هامون باور پیدا می کنیم، به آدم های دور و برمون اعتماد می کنیم و بهشون ایمان میاریم. حتی به آرمان ها و اهدافمون هم ایمان داریم. این یعنی ایمان مثل یک طیف وسیعه که از عمیق ترین باورهای معنوی شروع میشه و تا ساده ترین اعتمادهای روزمره مون ادامه پیدا می کنه.

برای چه ایمان می آوریم؟

این سوال واقعا جالبه. چرا اصلا آدم ها دنبال ایمان میرن؟ خشایار فخریان توی این بخش از کتاب، به انگیزه های درونی و بیرونی آدم ها برای ایمان آوردن اشاره می کنه. از نیاز به معنا و هدف توی زندگی گرفته تا نیاز به امنیت روانی، امید به آینده و حتی داشتن یه پشتوانه محکم توی سختی ها. آدم ها دوست دارن حس کنن یه نیروی بزرگ تر از خودشون وجود داره که حامی شونه، یا اینکه یه راه و رسم درست برای زندگی وجود داره که میشه بهش تکیه کرد. این انگیزه ها باعث میشه بریم سراغ ایمان.

ایمان به عنوان اسکلت روح: فایده ایمان

شاید یکی از قشنگ ترین و کاربردی ترین تشبیه های این کتاب، همین اسکلت روح باشه. فکر کنید بدن ما بدون اسکلت چه شکلی میشه؟ یه توده بی شکل و افتاده! روح ما هم بدون ایمان دقیقا همین طوره. ایمان مثل یه اسکلت محکم، به روح ما شکل میده، باعث میشه پابرجا و قوی باشیم و توی طوفان های زندگی خم به ابرو نیاریم.

ایمان مثل یک اسکلت محکم برای روح است؛ وقتی این اسکلت ضعیف شود، تمام وجودمان دچار لرزش و آسیب پذیری می شود، حتی اگر خودمان متوجه نباشیم.

نویسنده با مثال های ملموس توضیح میده که چطور ایمان روی شادابی و تندرستی ما اثر می ذاره. وقتی ایمان داریم، امیدمون بیشتره، اراده مون قوی تره و حتی توی بیماری ها هم راحت تر می تونیم باهاشون کنار بیایم و بهبودی پیدا کنیم. انگار یه نیروی درونی داریم که همیشه پشتمونه. این بخش واقعاً نشون میده که ایمان فقط یه مفهوم انتزاعی نیست، بلکه یک رکن اساسی برای یه زندگی سالم و پر از امیده. حتی اگر ژنتیک ما هم برای داشتن یه روح سالم مهیا باشه، مثل استخوان که بدون تغذیه و تحرک تحلیل میره، ایمان هم بدون مراقبت و تلاش درست، تحلیل میره و ضعیف میشه. درست مثل یه ورزشکار و یه محقق که با وجود ژنتیک مشابه، به خاطر فعالیت های متفاوت، استخوان بندی شون فرق می کنه، ایمان ما هم بر اساس اعمال و افکارمون شکل می گیره.

عوامل تهدید و تضعیف کننده ایمان: دزدان پنهان آفتاب نهان

وقتی ایمان مثل یک گل لطیف توی باغچه روحمون کاشته میشه، باید حواسمون باشه که یه عالمه آفت و علف هرز هم هست که میتونه بهش آسیب بزنه. بخش دوم کتاب «آفتاب نهان (ایمان)» دقیقا روی همین عوامل دست میذاره؛ عوامل ریز و درشتی که شاید حتی متوجهشون نباشیم، اما مثل خوره به جون ایمانمون می افتن و یواش یواش از بینش می برن.

غرور

غرور، اون حس خودبرتربینی که باعث میشه فکر کنیم از بقیه بهتر، داناتر یا مهم تریم، یکی از بزرگ ترین دشمنان ایمانه. وقتی آدم مغرور میشه، دیگه خودش رو بی نیاز از هر راهنما و کمکی می دونه. فکر می کنه همه چیز رو بلده و نیازی به یادگیری و رشد نداره. همین حس باعث میشه درهای دلش رو به روی حقیقت ببنده و دیگه نتونه نور ایمان رو جذب کنه. غرور مثل یه حجاب میاد جلوی چشم و قلب آدم و نمیذاره حقایق رو ببینه.

بی احتیاطی

ایمان مثل یه گلدون ظریفه که باید با دقت ازش مراقبت کرد. بی احتیاطی یعنی همین مراقبت نکردن. مثلا اینکه حواسمون به افکارمون نباشه، بی فکر حرف بزنیم، یا کارهایی انجام بدیم که می دونیم تهش به بیراهه میره. این بی مبالاتی ها، ذره ذره از ایمانمون کم می کنه. شاید اولش خیلی به چشم نیاد، اما کم کم مثل یه سوراخ کوچیک توی سد، میتونه کل سد رو خراب کنه.

اشتباه در ارزیابی موقعیت خود

این عامل هم یه جور خودفریبیه. گاهی وقتا ما یه تصویر غلط از خودمون توی ذهنمون می سازیم. یا بیش از حد خودمون رو خوب می دونیم (که باز هم به غرور وصل میشه) یا کمتر از اون چیزی که هستیم به خودمون ارزش میدیم. وقتی خودمون رو درست نشناسیم، یا توانایی هامون رو الکی زیاد یا کم بگیریم، تصمیمات اشتباهی می گیریم که میتونه روی ایمانمون اثر منفی بذاره. مثلا اگه فکر کنیم خیلی خوبیم، دیگه برای بهتر شدن تلاش نمی کنیم و این خودش باعث رکود ایمان میشه.

دنیاپرستی

وابستگی شدید به مادیات و چیزای دنیوی، یکی از شایع ترین علت های ضعف ایمانه. وقتی همه تمرکزمون میره سمت پول، مقام، خوش گذرونی های زودگذر و کلا هر چیزی که توی این دنیاست و اینجا هم تموم میشه، یادمون میره که یه بُعد معنوی هم داریم. انگار چشمامون رو روی نور واقعی می بندیم و فقط دنبال برق سکه و زرق و برق دنیا میریم. این وابستگی، روح رو سنگین می کنه و اجازه نمیده ایمان توی قلبمون ریشه بزنه و رشد کنه.

غفلت از نفس شهوت

منظور از نفس شهوت فقط میل جنسی نیست، بلکه هر نوع میل افراطی و کنترل نشده ای که ما رو به سمت لذت های زودگذر و گناه سوق میده. اگه از این امیال غافل بشیم و اونا رو کنترل نکنیم، مثل یه باتلاق میتونن ما رو توی خودشون غرق کنن. وقتی غرق لذت های لحظه ای بشیم، دیگه جایی برای تفکر عمیق، معنویت و ارزش های ایمانی باقی نمی مونه. این غفلت، نور ایمان رو کم رنگ می کنه.

بی توجهی به اعتقاد و ایمان اولیه

خیلی ها ایمانشون رو از بچگی یا توی یه لحظه خاص به دست میارن. اما مسئله اینجاست که این ایمان اولیه نیاز به مراقبت و آبیاری داره. اگه بهش بی توجهی کنیم و فکر کنیم خودش اتوماتیک وار باقی می مونه، سخت در اشتباهیم. ایمان مثل یک نهاله که اگه ازش مراقبت نکنیم، خشک میشه. باید مدام بهش سر بزنیم، تقویتش کنیم و اجازه ندیم گرد و غبار روزمرگی روی اون بشینه.

شک و تردید

شک همیشه بد نیست. گاهی شک مثل یه جرقه ست که باعث میشه دنبال جواب بگردیم و به ایمانی عمیق تر و محکم تر برسیم. اما اگه شک رو مدیریت نکنیم، میتونه مثل یه خوره به جونمون بیفته و تمام باورامون رو نابود کنه. نویسنده توی این بخش توضیح میده که چطور با شک هایمون روبرو بشیم و ازشون به عنوان پله ای برای رشد استفاده کنیم، نه سدی برای از دست دادن ایمان.

حسادت

حسادت، این ویژگی مخرب انسانی، فقط به خودمون آسیب نمی زنه، بلکه روح و قلبمون رو هم مسموم می کنه. وقتی به داشته های بقیه حسادت می کنیم، انرژی منفی زیادی توی وجودمون جمع میشه که به ایمان هم آسیب می رسونه. ایمان بر پایه عشق، سخاوت و رضایت بنا شده، در حالی که حسادت نقطه مقابل اینهاست. حسود بودن، آدم رو از فضای معنوی دور می کنه و باعث میشه ایمانش روز به روز ضعیف تر بشه.

اثرات تأخیری و تجمعی اعمال و افکار منفی

شاید فکر کنیم یه کار اشتباه کوچیک یا یه فکر منفی، مهم نیست. اما فخریان تاکید می کنه که این چیزا مثل قطره های بارونن که اگه پشت سر هم ببارن، میتونن یه سیل راه بندازن. اثرات اعمال و افکار منفی، تأخیری و تجمعیه. یعنی ممکنه امروز یه کار بدی بکنیم و فردا نتیجه اش رو نبینیم، اما این عمل ذره ذره روی ایمانمون اثر میذاره و اگه تکرار بشه، در درازمدت میتونه یه ضربه اساسی بهمون بزنه. باید حواسمون به این انباشتگی منفی باشه.

بیماری های سیستم اسکلتی روح: وقتی ایمان بیمار می شود

همونطور که بدن ما دچار بیماری میشه و نیاز به درمان پیدا می کنه، ایمان هم ممکنه مریض بشه. بخش سوم کتاب «آفتاب نهان (ایمان)» به این بیماری های ایمانی می پردازه و با همون تشبیه اسکلت روح، انواع بیماری های رایج ایمان رو برامون شرح میده. شناخت این بیماری ها خیلی مهمه، چون اگه زود تشخیصشون بدیم، میشه درمانشون کرد.

پوکی ایمان

پوکی ایمان یعنی چی؟ دقیقا مثل پوکی استخوون، ظاهرش سالمه اما داخلش خالی و سست شده. کسانی که پوکی ایمان دارن، ممکنه همچنان به مسجد برن، نماز بخونن یا کارهای مذهبی انجام بدن، اما ایمانشون عمق نداره. توی سختی ها، توی شرایط بحرانی، این ایمان مثل شیشه می شکنه. نشونه هاش هم میتونه بی تفاوتی نسبت به مسائل معنوی، عدم تأثیر عبادات روی زندگی و حتی بی حسی نسبت به گناه باشه. انگار ایمان فقط یه پوسته ست.

شبه ایمان

شبه ایمان یا ایمان ظاهری، از پوکی ایمان هم خطرناک تره. توی این حالت، آدم فکر می کنه ایمان داره، اما در واقعیت، ایمانش فقط یه نمایشه برای بقیه یا برای گول زدن خودش. این ایمان واقعی نیست و بیشتر به نفع شخصی، موقعیت اجتماعی یا حتی از ترس و جبر بیرونی شکل گرفته. ایمان واقعی از عمق قلب میاد و با اعمال و نیات فرد همخونی داره، اما شبه ایمان فقط یه ظاهر گول زننده ست که دیر یا زود، ماهیت اصلیش رو نشون میده.

سردی حاد ایمان

این یکی هم خیلی شبیه سرماخوردگی حاده! آدم سرد میشه، بی حس میشه، بی تفاوت میشه. توی این حالت، دیگه شور و شوقی برای انجام کارهای خوب، برای کمک به دیگران، یا حتی برای عبادت و ارتباط با خدا نداره. همه چیز براش عادی و کسل کننده میشه. سردی حاد ایمان، یعنی اون گرمای درونی و اون انگیزه ای که ایمان میده، از بین رفته و جای خودش رو به بی تفاوتی و بی حوصلگی داده. این حالت میتونه خیلی خطرناک باشه، چون آدم رو از مسیر درست زندگی منحرف می کنه.

دشمنی با مرد حق

این مرحله، ترسناک ترین و خطرناک ترین بیماری ایمانه. وقتی ایمان به قدری ضعیف میشه یا ماهیتش تغییر می کنه که آدم نه تنها حقیقت رو نمی پذیره، بلکه باهاش دشمنی می کنه. با راه حق، با آدم هایی که توی مسیر درستن، یا حتی با پیام های معنوی. این حالت، نتیجه انباشت طولانی مدت غرور، دنیاپرستی و غفلت هاست. فرد به قدری از خودش و حقیقت دور شده که دیگه نمیتونه نور رو ببینه و حتی باهاش مبارزه می کنه. اینجاست که ایمان آفتاب نهان، کاملا به ضد خودش تبدیل میشه و به جای نور، تاریکی تولید می کنه.

حفظ و تقویت ایمان: ساختن ایمانی که ماندگار است

خبر خوب اینه که ایمان، مثل هر چیز دیگه ای، قابل تقویته! خشایار فخریان توی بخش چهارم کتابش، بعد از اینکه بیماری های ایمان رو برامون توضیح میده، میره سراغ راه حل های عملی. این بخش خیلی مهمه، چون فقط به ما نشون نمیده که چه مشکلی داریم، بلکه راه چاره رو هم میذاره جلوی پامون.

نشانه های ضعف و تحلیل ایمان

قبل از اینکه شروع به درمان کنیم، باید بدونیم دقیقا کجای کاریم. نویسنده توی این قسمت به ما کمک می کنه تا نشانه های اولیه ضعف ایمان رو تشخیص بدیم. مثلا اینکه حس می کنیم از خدا دور شدیم، دیگه شوق سابق برای انجام کارهای خیر رو نداریم، یا کوچک ترین مشکلات میتونه ما رو از پا دربیاره. حس گناه کمتر، کم ارزش شدن مفاهیم معنوی، بی تابی در برابر سختی ها، همه و همه میتونه نشونه هایی باشه که ایمانتون داره تحلیل میره. شناخت این نشانه ها، اولین قدم برای نجات ایمانه.

تقویت فعالانه ایمان

اینجا اونجاییه که کتاب عملیاتی میشه! فخریان راهکارهای واقعی و گام به گام برای تقویت ایمان ارائه میده. این راهکارها میتونن شامل موارد زیادی باشن: مطالعه بیشتر درباره مفاهیم ایمانی، تفکر و تعمق در هستی، انجام کارهای خیر بدون چشم داشت، مراقبه و حضور قلب، دوری از گناهان کوچیک و بزرگ، و حتی کمک گرفتن از طبیعت و زیبایی هاش.

مثلا، یکی از راه ها میتونه این باشه که هر روز یه مقدار وقت برای خودمون و تفکراتمون کنار بذاریم. لازم نیست حتما یه ساعت تمام باشه، حتی ده دقیقه هم میتونه مؤثر باشه. توی این ده دقیقه، به جای اینکه غرق شلوغی های روزمره بشیم، فقط به مفهوم ایمان، به خدا، به هدف زندگی فکر کنیم. این کار مثل آبیاری کردن ریشه های ایمانه.

تمییز بین اصل و فرع

توی مسیر ایمان، گاهی اونقدر فروع و جزئیات زیاد میشه که آدم یادش میره اصل ماجرا چیه. نویسنده تاکید می کنه که باید بتونیم اصل و اساس ایمان رو از شاخ و برگ ها و مسائل حاشیه ای جدا کنیم. گاهی وقتا ما اونقدر درگیر اختلافات فرعی یا رسوم دست و پاگیر میشیم که از هدف اصلی ایمان که همون آرامش، رشد و ارتباط با خداست، غافل میشیم. تمییز بین اصل و فرع، کمک می کنه تا تمرکزمون رو روی هسته اصلی ایمان حفظ کنیم و دچار سردرگمی نشیم.

سعی در شناخت راهنمای معنوی

هیچ کس توی مسیر زندگی تنها نیست و توی مسیر ایمان هم همین طوره. داشتن یک راهنما، یک استاد یا یک الگوی معنوی که خودش این مسیر رو رفته و تجربه های خوبی داره، میتونه مثل یه نقشه راه برای ما باشه. نویسنده به اهمیت پیدا کردن چنین راهنمایی اشاره می کنه. این راهنما میتونه یه استاد واقعی، یه کتاب خوب، یا حتی یه شخصیت تاریخی باشه که ما رو به سمت حق هدایت می کنه. این کمک میتونه باعث بشه توی پیچ و خم های مسیر ایمان، گمراه نشیم و سریع تر به مقصد برسیم.

در کل، بخش چهارم کتاب «آفتاب نهان (ایمان)» یک بخش کاربردیه که به ما امید میده و میگه که ایمان نه تنها قابل تقویته، بلکه با مراقبت و تلاش خودمون، می تونیم به اون جایگاهی که دلمون میخواد برسیم.

نتیجه گیری و پیشنهاد نهایی: آفتاب نهان در دستان شما

کتاب «آفتاب نهان (ایمان)» خشایار فخریان، واقعاً یه سفر عمیق و پربار توی دنیای ایمان بود. از مفهوم اصلی ایمان و اینکه چطور میتونه مثل اسکلت روح ما باشه، شروع کردیم و دیدیم که چقدر میتونه توی شادابی و تندرستی و امید به زندگیمون تاثیر بذاره. بعدش با یه عالمه آفت و دزد پنهان ایمان آشنا شدیم؛ از غرور و دنیاپرستی گرفته تا شک و حسادت که مثل خوره به جون ایمانمون می افتن. فهمیدیم که ایمان مثل یه موجود زنده ست که میتونه مریض بشه و دچار پوکی ایمان، شبه ایمان، سردی حاد و حتی خدای نکرده دشمنی با حق بشه.

اما نکته دلگرم کننده این کتاب اینه که به ما راهکارهای عملی برای حفظ و تقویت ایمان رو هم نشون داد. از شناخت نشانه های ضعف ایمان گرفته تا راه های فعالانه برای تقویتش، مثل تفکر، عمل خیر، تمییز اصل از فرع و پیدا کردن یک راهنمای معنوی.

پیام اصلی خشایار فخریان اینه که ایمان یک مفهوم ثابت و ایستا نیست، بلکه یه فرآیند پویا و تغییرپذیره. این خود ما هستیم که با تصمیمات، افکار و اعمالمون، روی کیفیت و قدرت ایمانمون تأثیر مستقیم می ذاریم. ایمان یه هدیه الهیه، یه استعداد درونیه که اگه مراقبت نشه، مثل هر استعداد دیگه ای، رشد نمیکنه و حتی تحلیل میره.

این کتاب، برای هر کسی که دغدغه ایمان داره، چه کسی که تازه توی این مسیر قدم گذاشته و چه کسی که سال هاست توی این راه بوده ولی احساس ضعف می کنه، واجبه. این کتاب کمک می کنه تا ایمان رو نه فقط یک باور، بلکه یک سیستم زنده و فعال توی وجود خودمون ببینیم. اون بخش هایی که راجع به تغییر ماهیت ایمان صحبت میشه، واقعا تلنگر بزرگیه که چقدر باید مراقب روحمون باشیم.

در مورد سوالاتی که شاید برای خیلی از ما پیش بیاد، مثل اینکه آیا انسان می تونه فعالانه توی ایجاد و تغییر ایمان خودش تلاش کنه؟ کتاب «آفتاب نهان (ایمان)» با قاطعیت جواب میده: بله! ایمان مثل یه هدیه یا امانتیه که خدا بهمون داده. ما با اعمال، نیات و افکارمون، می تونیم این استعداد رو پرورش بدیم و شکوفاش کنیم. مثل یه سرمایه که میتونیم باهاش کار کنیم و سود ببریم، یا میتونیم همین جوری بذاریمش بمونه تا تموم بشه. بی توجهی و استفاده نادرست از این امانت، میتونه ایمان رو ضعیف کنه یا حتی ماهیتش رو تغییر بده.

سوال دیگه هم اینه که چطور ایمان توی سطح روان به یک ایمان خالص توی سطح روح تغییر می کنه؟ کتاب به ما نشون میده که این دوتا از هم جدا نیستن. اعمال و نیات و افکار ما، اگه بر پایه اصول الهی و اخلاقی باشن، باعث شکوفایی و رشد استعداد ایمان توی وجودمون میشن. این رشد، از سطح روان ما شروع میشه و کم کم به عمق روح نفوذ می کنه و ایمان رو به یه چیز خالص و پایدار تبدیل می کنه. یعنی با تمرین و مراقبه، ایمان از یه حس زودگذر توی روان، به یه باور عمیق و ریشه دار توی روح تبدیل میشه.

پیشنهاد نهایی من اینه: حتی اگه وقت خوندن کل کتاب رو ندارید، حتماً این خلاصه رو با دقت بخونید و بهش فکر کنید. اما اگه می خواید یه دگرگونی عمیق توی درک ایمانتون و مسیر معنویتون ایجاد کنید، خود کتاب «آفتاب نهان (ایمان)» رو بخونید. باور کنید که ارزشش رو داره و میتونه آفتاب ایمان رو توی زندگی تون پرنورتر از همیشه کنه.

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "خلاصه کامل کتاب آفتاب نهان (ایمان) اثر خشایار فخریان" هستید؟ با کلیک بر روی کتاب، آیا به دنبال موضوعات مشابهی هستید؟ برای کشف محتواهای بیشتر، از منوی جستجو استفاده کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "خلاصه کامل کتاب آفتاب نهان (ایمان) اثر خشایار فخریان"، کلیک کنید.

نوشته های مشابه